دسترسی به محتوای اصلی
ورزش

ورزش ایران در سالی که گذشت: از ناسپاسی از محمد بنا تا جایزه بهترین فدراسیون آسیا برای فوتبال ایران

نتشر شده در:

در واپسین ساعات سال ۲۰۱۲ میلادی، نگاهی بیاندازیم به کارنامه‌ی ورزش ایران در سالی که گذشت. سالی که در آن المپیک ۲۰۱۲ لندن، مهم‌ترین رویداد ورزشی بود، سالی که در آن ساختار ورزشی ایران با پایه‌گذاری وزارت ورزش تغییر یافت و سالی که در آن، در میان شگفتی همگان، فدراسیون فوتبال ایران از سوی اتحادیه‌ی فوتبال آسیا، به عنوان "بهترین فدراسیون سال" برگزیده شد.

DR
تبلیغ بازرگانی

  توضیحات بیشتر از مرتضی شمس، روزنامه‌نگار و کارشناس ورزش در تهران:

همان‌طوری که شما اشاره کردید، با تغییر و تحولاتی که در ساختار ورزشی کشور رخ داد و در شرایطی که دولت طبق افق چهارساله‌ای که پیش رو داشت و آن کم کردن تصدی‌گری دولت و گسترش بخش خصوصی در کشور بود و با آن‌که چندین وزارت‌خانه را در هم ادغام کردند که تصدی‌گری دولت را کم کنند، وزارت‌خانه‌ی نوپایی را به نام "وزارت ورزش" به وجود آوردند که به خودی خود بسیار ارزش‌مند بود و توانست ورزش صددرصد آماتور در عمل و پرادعا در حرفه‌ای‌گری ما را تغییر بدهد و کار را به جایی رساند که بالاخره ورزش از آن سردرگمی درآمد.
بزرگ‌ترین معضلی که ورزش ما داشت، این بود که چون به صورت سازمانی اداره می‌شد و رییس سازمان طبق قانون می‌بایست معاون رییس جمهوری می‌بود، ایشان در عین این که همه‌کاره‌ی ورزش محسوب می‌شد، اما به هیچ نهاد و شخصی پاسخ‌گو نبود. با تأسیس وزارت‌خانه، اولاً ورزش صاحب بودجه‌ی مشخص شد، وضعیت بودجه‌اش روشن شد، درآمدهایش با زیرحسابی‌های دقیق‌تری زیر ذره‌بین قرار گرفت و نسبت به مخارجی که می‌کرد، مقداری مسئؤلانه‌تر باید برخورد می‌کرد.

محمد عباسی وزير ورزش و جوانان
محمد عباسی وزير ورزش و جوانان

اما ماورای این‌ها، آن‌چه که به نظر من، بسیار بسیار پرارزش است، این است که الان با این شکل و شمایل، دیگر این‌طور نیست که شخص رییس ورزش هرکاری را که بخواهد بکند و به هیچ‌کس پاسخ‌گو نباشد. حداقل امتیازی که این کار دارد، این است که طبق قانون نمایندگان مجلس این حق را دارند که وزیر ورزش را استیضاح کنند و مورد درخواست قرار بدهند. هرچند که متأسفانه به دلیل شرایط سیاسی‌ای که کشور ما دارد، معمولاً این نوع استیضاح‌ها نوعی تسویه‌حساب شخصی است. اما به هرحال اهرم کنترلی خیلی خوبی برای ورزش بود و این می‌تواند سکوی پرتاب ورزش ما در آینده باشد. می‌تواند جلوی خیلی از لجام‌گسیختگی‌ها و لحاظ کردن سلایق شخصی رؤسای ورزش را بگیرد و ورزش را قانون‌مند و هدف‌مند پیش ببرد.

آقای شمس، در سالی که گذشت، المپیک برگزار شد. المپیک ۲۰۱۲ لندن. کاروان ورزشی ایران در این مسابقات چگونه ظاهر شد؟ چه نتایجی را به دست آورد و اگر شما بخواهید از یک رشته در این المپیک صحبت کنید که خوش درخشید، به چه ورزشکارانی و چه رشته‌ی ورزشی‌ای اشاره می‌کنید؟
 

ما برای نخستین بار در المپیک، در رشته‌ی کشتی فرنگی بسیار خوش درخشیدیم و توانستیم خیلی از تابوهایی که برای ورزش کشتی ما، به خصوص کشتی فرنگی ایجاد شده بود را از بین ببریم. ما پذیرفته بودیم که فرنگی مال اروپایی‌هاست و فرنگی‌کارها همه حتماً باید از اروپا باشند یا از آسیای شرقی. اما امسال با حضور مرد توان‌مند و دانایی مثل محمد بنا، این تابو شکسته شد و ثابت شد که پتانسیل ورزشکاران ایرانی بسیار فراتر از این‌هاست و اگر تا کنون به توفق و استیلایی دست پیدا نکرده‌اند، صرفاً به دلیل مدیریت‌های غلط و اعمال نفوذ‌های به مراتب غلط‌تر بوده است. چرا که برای نخستین بار ما کار را به کاردانی می‌سپردیم که بسیار آدم مستقل، خودرأی و از همه مهم‌تپ دل‌سوز و دانا بود.
محمد بنا توانست برای نخستین بار در المپیک کاروان کشتی ما را به سکوهای افتخار برساند و به نظر من، نه تنها درخشش کشتی‌گیران ما در رشته‌ی فرنگی، بهترین دست‌آورد ورزش کشورمان در سال ۲۰۱۲ میلادی بود، بلکه به جرأت می‌توانم بگویم که در طول تاریخ کشورمان، برای نخستین بار بود که این همه صلابت و اقتدار را ما در رشته‌ی کشتی فرنگی دیدیم.
اما سخت متأسف‌ام که حتی از این نمونه‌ها و آدرس‌های خوب هم ما درس نمی‌گیریم. ما این‌جا باورمان شد که اگر کار را به کاردان بسپاریم، اگر قید مردان سیاسی چسبیده به ورزش را بزنیم و اگر اهالی فن را وارد گود کنیم، می‌توانیم نتیجه بگیریم. با توجه به عینیت این موضوع، اما هم‌چنان فراری هستیم از این کار و هم‌چنان سعی می‌کنیم روابط را جایگزیم ضوابط کنیم و افرادی را به ریاست فدراسیون‌ها برگزینیم و اداره‌ی امور ورزش کشور را کسانی بسپاریم که بیش از آن که کارآمد باشند و قصد شایسته‌سالاری باشد، قصد رابطه است و دلبری که عادت شده در ورزش کشور ما که پست‌هایی را به افرادی می‌دهند که نه تنها با آن پست‌ها بسیار بیگانه‌اند، بلکه با عمل‌کرد‌های بسیار ضعیف خودشان، همیشه عامل درجا زدن و چه بسا به قهقرا رفتن این رشته‌ها شده‌اند.

آقای شمس، همان‌طور که اشاره کردید، کشتی فرنگی به لطف درایت محمد بنا، سرمربی کشتی فرنگی ایران بود که توانست به این موفقیت دست پیدا کند. ولی الان می‌بینیم که محمد بنا کنار گذاشته شده، یعنی خودش از حیطه‌ی سرمربی‌گری تیم ملی کنار رفته است.

جز ابراز تأسف چه می‌توان گفت؟! مگر نخستین بار است که چنین اتفاق‌هایی برای ما رخ می‌دهد؟ واقعاً کجا هستند، مردان تأثیرگذار، مردان قوی، کارآمد و مربیان دل‌سوز ما؟ همیشه همین بوده است. ما اگر یک مربی، یک مدیر و یک سرپرست دل‌سوز و کارآمد هم پیدا می‌کنیم که مثل ستاره‌ای در آسمان تاریک ورزش کشورمان می‌درخشد، به جای این‌که بیاییم قدردان او باشیم، شاکر زحماتش باشیم، بیاییم بسترسازی کنیم برای رشد هم‌نوعان ایشان یا امثال آقای بنا، چنان روی پشت‌بامی که قرار داریم، به عقب می‌رویم که از آن سوی پشت بام می‌افتیم.
این بار اولی نیست که ما با دست خودمان ستاره‌سوزی می‌کنیم، با دست خودمان اسطوره‌کشی می‌کنیم. لیاقت این را نداشتیم که فرد کارآمدی مثل محمد بنا در رأس کشتی فرنگی ما باشد. بلکه عملاً کاری کردیم که این مرد فکور، این مرد کارآمد و این مرد آزمون پس داده‌ی ورزش کشورمان را دل‌زده کردیم و از ورزش جدا کردیم.

ولی آقای شمس، مشکل محمد بنا با فدراسیون کشتی چه بود که این‌ها نمی‌توانند به این همکاری بدین حد موفقیت‌آمیز ادامه بدهند؟
 

اگر بگویم دل‌سوزی محمد بنا، برای شما قابل پذیرش است؟! محمد بنا هیچ‌موقع برای خودش هیچی نخواست. محمد بنا حتی به کرات، وقتی مورد تشویق مسئولین ورزش وقت کشور قرار گرفت، هدایای خود را به کشتی‌گیرها بخشید. محمد بنا ثابت کرده بود که به دنبال پول و جایگاه نیست. آن‌چه محمد بنا می‌خواست و طلب کرده بود، فقط زمینه‌سازی برای ادامه‌ی کار بچه‌های ملی‌‌پوش بود. او هیچ وقت برای خودش هیچی نمی‌خواهد. او می‌گوید در شرایطی من جوان کشتی‌گیر را باید هفت، هشت ماه از خانواده‌اش دور کنم و در اردو نگه دارم که این ورزشکار حتی زندگی‌اش تأمین نیست. بحث امرار معاشش را دارد، دغدغه و نگرانی سیر کردن اعضای خانواده‌اش را دارد. من فردی را با چنین شرایطی چگونه می‌توانم در اردو نگه دارم، چگونه می‌توانم از او بخواهم شش هفت ماه در تمرینات سخت درون اردویی تیم ملی شرکت کند. اما متأسفانه، به مصداق آن شعر معروف: «گوش اگر گوش تو و ناله، اگر ناله‌ی من، آن چه البته به جایی نرسد، فریاد است!».
به واقع، چند بار محمد بنا این اعتراض را کرد و چند بار اعلام کرد که «من برای خودم چیزی نمی‌خواهم، من به عنوان سرمربی تیم ملی، هیچ چشم‌داشتی ندارم، به این بچه‌ها برسید، مشکلات آن‌ها را حل کنید». ما در کشتی‌مان حتی ادوات، ابزار، پوشاک و دوبنده برای کشتی‌گیر ملی‌پوشمان نداریم. کشتی‌گیری که رفته در المپیک نام ایران را پرآوازه کرده است، ما نمی‌توانیم لباس گرم این بچه را آماده کنیم و باز انتظار داریم که محمد بنا بیاید با دست خالی معجزه کند.

آقای شمس، بپردازیم به ورزش فوتبال، در واقع پرطرف‌دارترین ورزش ایران. کارنامه‌ی فوتبال ایران را در سال ۲۰۱۲ چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 

به نظر می‌آید باید این‌طور سئوال شما را مطرح کرد، بگوییم که ما موقع درو، اجازه‌ی معجزه داشتیم. ما باد کاشته بودیم و طبیعی بود که طوفان درو می‌کردیم. ما مربیان تیم‌های پایه‌مان را بر اساس روابط‌‌مان، روابط خانوادگی‌مان تعیین و منصوب کردیم، ما برای سپردن سکان حساس‌ترین تیم ملی کشور که می‌تواند آینده‌ساز فوتبال یک کشور باشد، برای تیم ملی نوجوانان‌مان چه کردیم، ما چه کسی را با چه سابقه‌ای به عنوان سرمربی این تیم انتصاب کردیم؟!
متأسفانه من نمی‌دانم در کنفدراسیون فوتبال آسیا، پارامترها را چگونه تعیین می‌کنند که ما به عنوان فدراسیون برتر آسیا انتخاب می‌شویم. اگر واقعاً آیتم‌های لازم برای برترین شدن در سطح قاره، راهی است که ما رفته‌ایم، باید فاتحه‌ی فوتبال را خواند، باید فاتحه‌ی فوتبال AFCرا خواند. ما در چه شرایطی داریم به این مقام دست پیدا می‌کنیم؟!
الان در شرایطی من دارم با شما صحبت می‌کنم که تیم ملی نوجوانان‌مان حذف شده، جوانان‌مان حذف شده، تیم امیدمان از رسیدن به المپیک محروم شده و تیم ملی بزرگ‌سالان‌مان، علی‌رغم آن همه هزینه‌ی سرسام‌آور، در آستانه‌ی حذف از دور مقدماتی جام جهانی است. به واقع که فوتبال ما فوتبالی است که فقط پول در آن رشد پیدا کرده، حجم معاملات باشگاه‌ها به شدت بالا رفته و بازدهی متأسفانه حد مقابل این منحنی قرار گرفته است. یعنی هرچه ما بیشتر پول تزریق کرده‌ایم، به دلیل مدیریت‌های غلط دولتی، به دلیل استفاده‌ی غلط از مدیران دولتی و سیاسی، در بازدهی و گرفتن نتیجه، رشد معکوس داشته‌ایم و این درست نخواهد شد تا مادامی که با حقیقتی که فدراسیون کشتی با آن روبرو شد، روبرو بشویم. ما واقعاً باید بپذیریم که فوتبال باید از سلطه‌ی افراد سیاسی خارج بشود، فوتبال باید از باند و باندبازی فامیلی خارج بشود و مادامی که در این جاده راه می‌پیماییم، مسلماً به جایی نخواهیم رسید.
فوتبال امسال ضربات روحی بسیار بسیار بدی به مردم ما زده و الان تمامی مردم دلهره و دل‌شوره‌ی این را دارند که ایران از گروه خودش نتواند به جام جهانی صعود کند. تمامی این‌ها در شرایطی دارد رخ می‌دهد که در عین تعجب، فدراسیون فوتبال ما به عنوان بهترین فدراسیون فوتبال آسیا انتخاب شده است. آیا به نظر شما، خود این مهر تاییدی دال بر فاسد بودن AFCندارد، دال بر فاسد بودن اعضای تصمیم گیرنده در این پهناورترین قاره‌ی جهان ندارد؟!

آقای شمس در پایان، چشم‌انداز ورزش ایران را در سال ۲۰۱۳، شما چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با این شهر و این شهردار، چیزی به مراتب از ۲۰۱۲ بدتر و مسلماً چیزی به مراتب بدتر از ۲۰۱۱ و ۱۰ و ۹ و ۸ و... ما هیچ کار مثبتی انجام نداده‌ایم، هیچ کار اساسی و ویژه‌ای انجام نمی‌دهیم. ما حتی برای جذب بودجه‌ی آسیا‌ویژن هم متأسفانه دست به تقلب می‌زنیم، متأسفانه آمار غلط ارائه می‌دهیم، حتی در ارائه‌ی لیست‌مان به کنفدراسیون آسیا برای باشگاه‌های فوتبال‌مان، داریم تقلب می‌کنیم و داریم اطلاعات دروغین می‌دهیم و مسلماً بنایی که داریم روی این دروغ‌ها می‌سازیم، دقیقاً مثل خشت زدن بر دریاست و مسلماً این حباب می‌ترکد و همان‌طوری که در سال ۲۰۱۲ شاهد سقوط پی در پی تیم‌های ملی فوتبال‌مان در مقاطع سنی مختلف بودیم، مسلماً این روند ادامه خواهد داشت و چه بسا بدتر خواهد شد.
اگر ما امروز دل‌نگران شکست در مقابل کره‌ی جنوبی یا ازبکستان و ژاپن هستیم، هیچ بعید نیست که در سال ۲۰۱۳ دغدغه‌ی شکست از تیم‌های درجه دو آسیا را داشته باشیم. امسال در مسابقات غرب آسیا، تیم سوریه که حتی برای تشکیل یک تیم ۱۱ نفره‌ای که به زمین بروند مشکل داشتند، در شرایطی که الان غالب بر ۲۳-۲۴ ماه است که سوریه به خاطر تنش‌های داخلی‌اش و مشکلاتی که داشته، اصلاً مسابقات لیگش تعطیل بوده، تیم ملی این کشور می‌آید با جمعی از جوانان آسیا، در شرایطی قهرمان می‌شود که ما از رسیدن به مرحله‌ی یک‌چهارم نهایی هم محروم هستیم.
ما نمی‌خواهیم بپذیریم که با این دروغ‌هایی که داریم اعلام می‌کنیم، بیش از همه، خودمان متضرر می‌شویم. اگر ما امسال توانستیم سر AFCکلاه بگذاریم و آمارهای تجاری فوتبال‌مان را ارائه کنیم، باشگاهی که هنوز هیأت مدیره نداشته، طراز مالی‌اش را مثبت نشان بدهیم، نتیجه‌اش چه می‌شود؟ همانی که شد و در آینده انتظار داریم چه معجزه‌ای رخ بدهد؟! من امیدوارم در سال پیش رو، بالاخره کار آغاز شود و برای یک بار هم که شده، یک آیینه‌ی تمام قد جلوی فدراسیون فوتبال‌مان بگذاریم تا این آقایان متوجه عمل‌کرد خودشان بشوند و ببینند با مدیریت فامیل‌پروری خودشان، چه بلایی سر فوتبال این مملکت آورده‌اند.

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.