دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

ژوُزِفین بیکر، خواننده و رقصندۀ سیاه پوست آمریکایی تبار، در آرامگاه مشاهیر فرانسه هم‌نشین ویکتورهوگو و وُلتر شد

نتشر شده در:

ژوُزفین بیکر، خواننده، رقصنده، خلبان، عضو نهضت مقاومت ملی فرانسه و زنی که دوازده کودک بی سرپرست را به فرزندی گرفت و با عشق بزرگ کرد، روز سه شنبه ٣٠ نوامبر/ ٩ آذر، به شکل نمادین به «پانتئون»، آرامگاه «بزرگان» این کشور، انتقال یافت. او نخستین زن سیاه‌پوست و ششمین زنی است که با مشاهیر فرانسه همچون وُلتر، ژان ژاک روسو، ویکتور هوگو و امیل زولا هم‌نشین می‌شود.

ژوُزِفین بیکر، خواننده و رقاص سیاه پوست آمریکایی تبار
ژوُزِفین بیکر، خواننده و رقاص سیاه پوست آمریکایی تبار © Wieczorek / ullstein bild via Getty Images
تبلیغ بازرگانی

سوم ژوئن ۱۹۰۶ در خانواده‌ای تُهیدست در شهر «سَن لویی» در ایالت میسوری به دنیا آمد. از پدری سفیدپوست و از مادری سیاه‌پوست. نامش را «فْرِدا ژوُزِفین» گذاشتند. هنگامۀ نژادپرستی در آمریکا بود. پدرش یک سال پس از تولد او از خانه رفت و دیگر بازنگشت. مادرش، «کَری»، سه فرزند دیگر نیز پس از ژوُزفین به دنیا آورد. اما فقر جانفرسا نگذاشت زمان درازی چهار فرزندش را پیش خود زیر یک سقف نگه دارد. مجبور شد ژوُزفین را در ۸ سالگی برای کارهای خانگی به خانواده‌ای سفیدپوست بسپارد.

دخترک علاقۀ عجیبی به رقص داشت. به همین سبب، کار خانگی در آن خانواده‌ مانع از آن نشد که از تمرین رقص بازبایستد چنان که در ده سالگی برای اولین بار در کنکور رقص شرکت کرد و برنده شد.

در تابستان ۱۹۱۷ ژُزفین ۱۱ ساله است که از دور به تماشای شعله‌های آتش در سَن لویی، شهر زادگاهش در محل تلاقیِ میسوری و رود می‌سی‌سی‌پی، می‌ایستد. دار و دسته‌های نژادپرستِ سفیدپوست مشعل به دست پیش می‌روند و همه چیز را سر راه خود به آتش می‌کشند. چند سالی است «کوکلاس کلان‌ها»‌ اوباش نژادپرستِ سفیدپوست را برضد یهودیان و سیاهان تحریک می‌کنند. آنان حتی به زنان و کودکان سیاه‌پوست نیز رحم نمی‌کنند. برای ترساندن و تاراندنِ سیاهان نعش کشته‌ها را بر تیر‌های تلگراف می‌آویزند. آلونک‌های پوسیده، واگن‌های فرسوده و کلبه‌ها را در محله‌های سیاهان آتش می‌زنند. خاطرۀ آن رویدادها هرگز از ذهن ژوُزفین بیرون نخواهد رفت.

ژوُزفین خدمتکاری در خانوادۀ سفیدپوست را دو سال دیگر ادامه می‌دهد. ۱۳ ساله است که آن خانه را ترک می‌کند و در باشگاه قدیمی راننده‌ها پیشخدمت می‌شود. در همان سال ازدواج می‌کند. هم‌زمان به عضویت یک گروه نوازندۀ دوره گرد به نام «جوُنز فَمیلی باند» در می‌آید. در این هنگام، گروه معروف به «دیکسی استِپِرز» (Dixie Steppers) برای اجرای برنامه به شهر سَن لویی می‌آیند. این گروه از خانوادۀ جوُنز می‌خواهند که هنگام آنتراکت روی صحنه بروند و برای تماشاگران هنرنمانی کنند. با اجرای برنامه در آنتراکتِ آن گروه است که ژوُزفین برای اولین بار صحنۀ نمایش را کشف می‌کند. هنرنمایی و چالاکی ژوُزفین توجه مدیر «دیکسی استِپِرز» را جلب می‌کند چنان که در دم او را به عنوان «دستیار لباس» استخدام می‌کند. ژوُزفین همراه آن گروه از شهری به شهری دیگر می‌رود و هرچه بیشتر با حرفۀ «نمایش» آشنا می‌شود.

در ۱۹۲۱ رقاصه‌ای از آن گروه زخمی می‌شود. مدیر گروه از ژوُزفین می‌خواهد که به جای او هنرنمایی کند. هنوز جوان‌تر از آن است که به یکی از رقاصانِ ثابت گروه تبدیل شود. ژوُزفین تصمیم می‌گیرد بخت خود را این بار در نیویورک بیازماید. در آنجا به عضویت یک گروه «کمدی موزیکال» درمی‌آید که هنرمندانش را فقط سیاهان تشکیل می‌دهند. در آن گروه است که ژوُزفینِ نوجوان رفته رفته زبانزد خاص و عام می‌شود. نیویورکی‌ها با هنرمندی شوخ و جذاب آشنا می‌شوند. از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ ژوُزفین پله‌های شهرت را یکی پس از دیگری بالا می‌رود.

در ۱۹۲۵ مدیریت «تئاتر شانزه لیزۀ» پاریس با پشتکار تمام به دنبال برنامه‌های نمایشی تازه است. مجلۀ «نِگْر» محصول چنین خواست و اراده‌ای است. این مجله نمایش موزیکالی است که هنرمندانش همه سیاهان آمریکایی‌اند. آنان عالم نمایشِ فرانسه را با جاز، رگتایم و تب و تابِ موسیقی افریقایی-آمریکایی آشنا می‌کنند. ژوُزفین ۱۹ ساله فرصت را غنیمت می‌شمارد و رخت سفر به پاریس می‌بندد. در پاریس از شوهرش جدا می‌شود.

در۲ اکتبر ۱۹۲۵ مجلۀ «نِگْر» ژوُزفین را به روی صحنه می‌برد. رقص جنون آمیز و وسوسه انگیز او با کمربند موز و با آهنگ «چارلستون» شهرتی افسانه‌ای برای او به ارمغان می‌آورد. تا آن زمان، رقص چارلستون با چرخش سریع پاها و حرکات دستِ باز هنوز در فرانسه شناخته نبود. در محافل روشنفکری و هنری فرانسه ژوُزفین را با موهای پسرانه و اندام چابکش نمادی از فمینیسم و مدرنیته و در عین حال ابژه‌ای ناشناس می‌شمارند.

مجلۀ «نِگْر» در شهرهای دیگر اروپا نیز برنامه اجرا می‌کند. به این ترتیب، «فْرِدا ژوُزفین مک دونالد» با نام هنری‌اش «ژوُزفین بیکر» به پرسوناژی ماندگار در چشم‌انداز هنری و موسیقایی اروپا تبدیل می‌شود. ژوُزفین بیکر تئاتر شانزه لیزه و گروه مجلۀ «نِگْر» را ترک می‌کند و قراردادی با سالن تئاتر «فوُلی بِرژِر» می‌بندد. با اجرای مجلۀ «نِگْر» در فوُلی بِرژِر است که به ستارۀ بی‌مانند سال‌های میان دو جنگ تبدیل می‌شود.

در این سال‌ها ژوُزِفین بیکر ذوق خود را در خوانندگی نیز می‌آزماید. ترانۀ معروفِ «من دو معشوق دارم» (J’ai deux amours) ساخته وَنسان سْکوتو، با موفقیت بزرگی در سال ۱۹۳۱ رو به رو می‌شود. در آن ترانه ژوُزفین بیکر می‌گوید: من دو معشوق دارم: کشورم و پاریس.

در ۱۹۳۹ با آغاز جنگ جهانی دوم ژوُزفین بیکر به خدمت سرویس‌های اطلاعاتی فرانسه درمی‌آید. پس از اشغال فرانسه به دست نازی‌ها در مراکش پناه می‌جوید و در آنجا از هیچ کوششی در راه «فرانسۀ آزاد» فروگذار نمی‌کند. پس از جنگ به پاس خدماتش در سال‌های جنگ نشان «لِژیون دوُنور» می‌گیرد.

در ۱۹۵۱ سرانجام در کشور مادری‌اش به موفقیت دست می‌یابد. او با اجرای یک رشته کنسرت در آمریکا خواهانِ حضور سیاه‌پوستان در کنار سفیدپوستان در سالن‌های کنسرت می‌شود. مبارزۀ او برضد تبعیض نژادی مبارزه‌ای است بی‌امان. افکار عمومی آمریکا در آن زمان هنوز آمادۀ پذیرش افکار پیشرفتۀ او نیست. به همین سبب، ژوُزفین بیکر مدتی با بی‌مهری آمریکاییان رو به رو می‌شود.

فرانسوی‌ها نشان لژیون دوُنوُر را در سال ۱۹۵۷ در مقام یک غیرنظامی به او می‌دهند. اما او ترجیح می‌داد این نشان را در مقام سرباز به او بدهند. گویا پرونده‌اش برای چنین احتمالی کمبودهایی داشت. البته او علاوه بر آن نشان بالاترین نشانِ «صلیب جنگ» را نیز گرفت. ژوُزفین بیکر می‌خواست او را نه خواننده‌ای در خدمت ارتش، بلکه سربازی بدانند که آواز می خواند. او یک میهن‌دوست واقعیِ فرانسوی بود. هنگامی که در آمریکا پشت سر مارتین لوتر کینگ در راهپیمایی برای حقوق مدنی شرکت می‌کند، لباس نظامی می‌پوشد و مدال‌هایش را بر سینه‌اش می‌آویزد.

ژوُزفین بیکر در ۱۲ آوریل ۱۹۷۵ در پاریس، شهری که به آن عشق می‌ورزید، درمی گذرد. پیکرش را به شکل نمادین امروز سه‌شنبه سی‌ام نوامبر به آرامگاه مشاهیر فرانسه منتقل می‌کنند. نخستین زن سیاه‌پوست و ششمین زنی است که با مشاهیر فرانسه همچون وُلتر، ژان ژاک روسو، ویکتور هوگو و امیل زولا هم‌نشین می‌شود.

به گفتۀ یکی از مشاورانِ امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، درسی که از ژوُزفین بیکر می‌توان آموخت، درسِ اراده‌ای سستی‌ناپذیر است برای تسخیر رهایی و آزادی. درس انتخاب بی چون و چرای فرانسۀ جاودان و جهانی است.

بزرگداشت ژوُزفین بیکر و نشاندن او در کنار مشاهیر فرانسه در اوضاع و احوال کنونی این کشور بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. به گفتۀ مشاور رئیس جمهور: ژوُزفین بیکر آینه‌ای است که همه می‌توانند در آن بنگرند و او را سرمشق خود قرار دهند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.