دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

خوزستان در چهل و سه سال گذشته بیش از استان‌های دیگر زخم و آسیب دیده است

نتشر شده در:

هم‌زمان با افزایش شُمار کشته شدگانِ ریزش ساختمان متروپل در آبادان، جنبش اعتراضی مردم آن شهر به شهرهای دیگر نیز سرایت کرد. شامگاه یکشنبه هشتم خرداد گروهی از قبایل عرب با برافراشتن پرچم‌های طوایف خود وارد آبادان شدند و با مراسم یَزله با خانواده‌های قربانیان اظهار همدردی کردند.

هم‌زمان با افزایش شُمار کشته شدگانِ ریزش ساختمان متروپل در آبادان، جنبش اعتراضی مردم آن شهر به شهرهای دیگر نیز سرایت کرد.
هم‌زمان با افزایش شُمار کشته شدگانِ ریزش ساختمان متروپل در آبادان، جنبش اعتراضی مردم آن شهر به شهرهای دیگر نیز سرایت کرد. AP - Mohammad Amin Ansari
تبلیغ بازرگانی

شاید هیچ استانی در ایران به اندازه خوزستان از جمهوری اسلامی ایران زخم و ستم و آسیب ندیده باشد. آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ که در طی آن نزدیک به ۷۰۰ تن کشته شدند و انقلابیان مسئولیت آن را به گردن ساواک انداختند، در پیروزی انقلاب نقش تعیین کننده داشت. زیرا خشم مردم را برضد نظام حاکم برانگیخت و راه را بر هرگونه راه حل سیاسی بست. اما سپس معلوم شد که آن جنایت هولناک کار انقلابیان متعصب مذهبی بوده است. در دادگاهی که پس از انقلاب برگزار شد، گروهی از انقلابیان مذهبی مسئول آن رویداد شناخته شدند.

در جنگ ایران و عراق که دومین جنگ طولانی قرن بیستم پس از جنگ ویتنام بود و به طور رسمی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و نزدیک به ۸ سال طول کشید، خوزستانی‌ها که سرزمین‌شان همواره صحنۀ نبرد میان نیروهای ایرانی و ارتش عراق بود تاوان سنگینی دادند. حملات هوایی و زمینی به زیرساخت‌های اقتصادی و سرمایه‌های طبیعی، فرهنگی، مدنی و انسانی آن استان آسیب فراوان زد.

خوزستان که بیش از نیمی از مساحت آن جلگه‌ای است و به پرآب‌ترین استان ایران شهرت دارد، بر اثر بی‌کفایتی مسئولان و طرح‌های سودجویانۀ دولت‌های پیاپی دچار بی‌آبی شد، فاجعه‌ای که هم‌چنان ادامه دارد. در حالی که کارون، بزرگ‌ترین رود ایران، و کرخه، سومین رود بلند ایران، از آن استان می‌گذرد. 

بخش بزرگی از تالاب هورالعظیم که با مساحتی بیش از ۱۲۰ هکتار در انتهای رود کرخه در منطقۀ مرزی دشت آزادگان قرار دارد به سبب نرسیدن آب خشک شد چنان که همۀ روستاها و آبادی‌های مجاور آن بر اثر کوچ مردم از میان رفت. یکی دیگر از پیامدهای خشک شدن آن تالاب طوفان‌های ریزگردی است که سال‌هاست مردم استان را گرفتار گرد و غباری بیش از ۲۱ برابر میانگینِ عادیِ گرد و غبار در جهان کرده است. این طوفان‌ها سبب‌ساز قطع پی در پی آب و برق و مخابرات در اهواز و چندین شهر دیگر آن استان اند.

اما بحران آبی خوزستان در درجۀ نخست نتیجۀ «طرح‌های انتقال آب از سرشاخه‌های کارون» و افتادن بار تأمین آب آشامیدنیِ استان به دوش رودخانۀ کرخه است. امروز کارون حتی توان ورود به دریا را ندارد و آب شور دریاست که وارد کارون می‌شود و این به معنای مرگ آن رودخانه است.

به گفتۀ یکی از کارشناسان محیط زیست، وزیر نیرو و مسئولان شورای عالی آب خواستند زادگاه‌های خود را در فلات مرکزی ایران به بهای ویرانی خوزستان آباد کنند. آنان برای ایجاد کارخانه‌های فولاد و پتروشیمی و پالایشگاه در زادگاه‌های خود مسیر آب کارون را از سرچشمه‌های آن  برگرداندند و جلگۀ حاصلخیز خوزستان را در پایین‌دست اسیر تشنگی و گرفتار طوفان‌های ریزگردی کردند.

خوزستان یکی از استان‌های پُرمُناقشۀ ایران است. این استانِ نفت‌ خیز ثروتمندترین استان کشور است. رشد جریانِ هویت‌طلبی در میان عرب‌های آن استان به ویژه پس از پایان جنگ ایران و عراق مسئولان کشور را گهگاه به چاره جویی‌های نیندیشیده واداشته است. در دهه‌های گذشته دولت‌ها بنا به ملاحظات امنیتی خواسته‌اند ترکیب جمعیتی آن استان را به طور مکانیکی تغییر دهند یا آن را به دو استان شمالی و جنوبی تقسیم کنند. این سیاست‌ها با اعتراض نمایندگان آن استان مانند حبیب آقاجری رو به رو شده است.

کم و بیش همۀ کارشناسان معتقدند که تجزیۀ استان‌ها به ویژه استان‌های مرزی به واحدهای کوچک‌تر یا واداشتن بومیان یک استان به ترک سرزمین آبا و اجدادی خود نه تنها به جنبش‌های هویت‌طلبانه پایان نمی‌دهد بلکه حس تعلق به کشور را در میان مردم آن استان‌ها از میان می‌برد.

عرب‌ها از بومیان خوزستان‌اند و هویت‌طلبی آنان به ویژه سرآمدانشان لزوماً به معنای جدایی‌طلبی نیست. البته حضور جریانی جدایی‌طلب را در آن استان، چنان که در دیگر استان‌های مرزی کشور، نمی‌توان انکار کرد. با تغییر مکانیکی بافتِ جمعیتی یک استان یا تقسیم آن به واحدهای کوچک‌تر جریان‌های جدایی‌طلب از میان نمی‌روند. به گفتۀ کارشناسان، ایران نیازمند دولتی ملی است که با احترام به تنوع قومی و فرهنگی حس تعلق به کشور را در میان باشندگان کشور تقویت کند. باید عرب خوزستانی همان‌اندازه خود را ایرانی بداند که فارسی زبان خراسانی.

جمهوری اسلامی سال‌هاست با بدگمانی‌، ندانم‌کاری‌، تبعیض‌ و زورگویی‌ استان خوزستان را به یکی از صحنه‌های اصلیِ جنبش‌های اعتراضی دامنه ‌دار تبدیل کرده است. تیراندازی به سوی معترضان، بازداشت‌های جمعی و زندانی کردن فعالان سیاسی و مدنی استان پاسخی است که رهبران جمهوری اسلامی تاکنون به آن جنبش‌ها داده‌اند.

سال‌ها پیش خبرنامۀ دانشجویان ایران که از هواداران نظام جمهوری اسلامی است، نوشت: آلودگی، بوی لجن و کمبود آب گریبان شهروندان خوزستانی را گرفته است. این بحران بر اثر بی توجهی مسئولان به بحران امنیتی- اجتماعی تبدیل شده است. تا چندی پیش دولت و مجلس این بحران را جوسازی منتقدان و بازی سیاسی توصیف می‌کردند و بحران بی آبی را که می‌توانستند مهار کنند به غولی تبدیل کرده‌اند که همه ملت از آن می‌ترسند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.