فلسطینیها سرانجام فهمیدند که باید از جمهوری اسلامی و حزب الله رویگردان شوند
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۱:۰۹
عملیات نظامی ارتش اسرائیل در نوار غزه تاکنون، به گفتۀ منابع فلسطینی، نزدیک به پنج هزار کشته به جا گذاشته است. ارتش اسرائیل این عملیات را در واکنش به حملۀ تروریستیِ هفتم اکتبرِ حماس آغاز کرد. در آن روز بیش از هزار تروریست حماس وارد خاک اسرائیل شدند، مردم غیرنظامی را از پیر و جوان و کودک کشتند و بسیاری را به گروگان گرفتند. شمار کشته شدگان اسرائیلی تا امروز ۱۴۰۰ نفر اعلام شده است. ارتش اسرائیل شمار گروگانها را ۲۲۲ تن اعلام کرده است.
آتش جنگ اسرائیل با حماس مانند هر جنگی در عرصۀ تبلیغات نیز شعله ور است. هنوز نظرسنجی معتبری حتی در کشورهای غربی انجام نگرفته است تا پشتیبانی افکار عمومی آن کشورها را از این یا آن یک از طرفین جنگ کم و بیش نشان دهد. آنچه به ظاهر دیده میشود این است که این جنگ در جامعههای سیاسی بعضی از کشورهای غربی به ویژه فرانسه نفاق و دو دستگی ایجاد کرده، اما گفته میشود در بیشتر کشورهای عرب پشتیبانی از فلسطینیها و تا حدودی حماس چشمگیرتر است.
دودستگی در افکار عمومی ایرانیان از همان آغاز جنگ ظاهر شد. پس از حملۀ تروریستی حماس به اسرائیل بسیاری از ایرانیان با مردم اسرائیل احساس همدردی و اعلام همبستگی کردند. با نگاهی به رسانههای فارسی زبان و شبکههای اجتماعی میبینیم که بیشینۀ مردم ایران از حماس و جهاد اسلامی بیزارند به ویژه از آن رو که این دو سازمان از پشتیبانی مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی برخوردارند. نمیتوان گفت ادامۀ جنگ که با کشته شدن بیش از پیش غیرنظامیان فلسطینی همراه است، چه تغییری در افکار عمومی ایرانیان نسبت به این جنگ ایجاد خواهد کرد؟
حقیقت این است که در ایران جز هواداران جمهوری اسلامی و گروههایی از چپگرایان سابق و بعضی از ناسیونالیستهای تازه به دوران رسیده دیگر کسی شعار نابودی اسرائیل نمیدهد. «راه حل دو دولت» را بیشینۀ ایرانیان و بسیاری از سازمانها و جریانهای سیاسی ایرانی پذیرفتهاند. در رسانهها و شبکههای اجتماعی گروههای بزرگی از ایرانیان آشکارا اعلام میکنند که جمهوری اسلامی مسألۀ فلسطین را بهانه و ابزاری برای ادامۀ حیاتِ خود ساخته و ثروت ملی کشور را صرف جنگی میکند که نه تنها سودی برای ایرانیان ندارد، بلکه کشور را در معرض حملۀ اسرائیل و همپیمانان بینالمللی آن قرار میدهد.
از سال ۱۳۸۸ معترضان و مخالفان جمهوری اسلامی در خیابانهای کشور شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» میدهند. برای مقابله با این شعار، هواداران جمهوری اسلامی نیز که روز به روز از شمارشان کاسته میشود در راهپیماییهای روز قدس شعار «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام» میدهند.
این که برای جمهوری اسلامی اسلامیت مقدم بر ایرانیت است بر کسی پوشیده نیست. با توجه به همین حقیقت است که مخالفان نظام در ایران پرسشی منطقی مطرح میکنند: چرا جمهوری اسلامی که سنگ مسلمانی به سینه میزند و از گروههای تروریستیِ فلسطینی حمایت مالی و تسلیحاتی میکند، چشم خود را بر ظلمی که در کشورهایی مانند چین و روسیه و برمه بر مسلمانان میرود بسته است و آن را محکوم نمیکند؟
برای مثال، سرگذشت مسلمانان میانمار یا برمه را که «رُهینگیا» نامیده میشوند، در نظر بگیریم. آنان کمتر از ۴ درصدِ جمعیت ۵۲ میلیونی میانمار را تشکیل میدهند. دولت برمه در سال ۱۹۸۲ آنان را از ملیت برمهای محروم کرد چنان که در عمل به مردمی بیوطن تبدیل شدند.
مسلمانان رُهینگیا، برخلاف فلسطینیها در اسرائیل، از حقوق سیاسی محروم اند. نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند. حق مسافرت به مناطق دیگر را ندارند. نمیتوانند با بودایی ازدواج کنند. حق گشادن دکّان و داد و ستد با بوداییها را ندارند. برپایۀ قانونی که دولت برمه در سال ۲۰۱۲ به تصویب رساند، مسلمانان رُهینگیا نمیتوانند چندین فرزند داشته باشند و فاصلۀ سنّی میان فرزندانشان نباید از سه سال کمتر باشد. چرا رهبر جمهموری اسلامی در برابر رفتار شرمآور نظامیان میانمار با مسلمانان رُهینگیا سکوت کرده است؟ این پرسش را ایرانیان نه تنها از جمهوری اسلامی بلکه از همۀ دشمنانِ ایرانی اسرائیل و حامیان بی قید و شرط فلسطینیها میکنند.
یا مسلمانان اویغور را در نظر بگیریم که حزب کمونیست چین سالیان درازی است میکوشد آنان را به زور از زبان و سنت و فرهنگ آبا و اجدادیشان جدا کند. سه سال پیش هنگامی که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در حضور شماری از اعضای دولت، توافق صلح میان امارات متحد عربی و اسرائیل را خیانت به دنیای اسلام و ملتهای عرب خواند، مایک پُمپِئوُ، وزیر امور خارجۀ آمریکا، پرسشی منطقی از او کرد که دیری است ایرانیان از خامنهای و هواداران جمهوری اسلامی میکنند.
خامنهای گفت: رهبرانِ امارات متحد عربی با امضای توافق صلح با اسرائیل نه تنها مسئله فلسطین را به دست فراموشی سپردهاند، بلکه پای اسرائیل را به منطقه باز کردهاند؛ و وزیر امور خارجۀ آمریکا، در حساب توئیتری خود خطاب به او نوشت: اگر به دنبال کسانی هستید که به اسلام خیانت میکنند، جای دوری نروید. چین در پی نابود کردن اویغورهاست. چرا رفتارهایِ وحشتناکِ حزب کمونیست چین را با این مسلمانان محکوم نمیکنید؟ منتظر محکومیت علنیِ این رفتارها از زبان شما هستم.
در جنگ روسیه با چچنهای مسلمان به قولی از ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفر کشته شدند. استقلالطلبی جمهوری مسلمان نشین چچن را گهگاه گروههای تندرو اسلامگرا از نوع حماس و جهاد اسلامی رهبری میکردند. ایرانیان از رهبران جمهوری اسلامی میپرسند چرا به پشتیبانی از چچنهای مسلمان برنخاستید و کشتار آنان را به دست رهبران روسیه محکوم نکردید؟
اینها همه نشان میدهند که جمهوری اسلامی مسألۀ فلسطین را به ابزاری برای بقای خود تبدیل کرده است. دیدیم که پس از حملۀ حماس به اسرائیل و واکنش ارتش اسرائیل به آن حمله گامی عملی در جهت حمایت از مردم غزه برنداشت.
میماند ناسیونالیستهای تازه به دوران رسیده که اینجا و آنجا اسرائیل و گاه یهودیان را دشمن ایران توصیف میکنند. فهمیدنی است که بعضی از سیاستمداران و فرماندهان اسرائیلی جمهوری اسلامی را در اوضاع و احوال کنونی تهدید کنند. اما بیپروایی است اگر بگوییم اسرائیل قصد نابودی ایران را دارد. در این شکی نیست که اسرائیلیها خواهان نابودی جمهوری اسلامیاند. اما به یاد داشته باشیم که از زمان تشکیل اسرائیل، سیاستمداران اسرائیلی همواره حساب ایران و ترکیه را از حساب کشورهای مسلمان عربی در منطقه جدا کردهاند؛ و این کاملاً طبیعی است. حتی در جنگ ایران و عراق نگران تشکیل جبهۀ پان عربی برضد ایران بودند و به جمهوری اسلامی غیرمستقیم اسلحه فروختند. از همین روست که کسانی توصیه میکنند ما ایرانیها در اوضاع و احوال پر تب و تاب کنونی شور و هیجان خود را مهار کنیم و از دشمنتراشی بیهوده بپرهیزیم.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید