دسترسی به محتوای اصلی
تاریخ تازه‌ها

پرمعنا ترین رویداد سال ۲۰۲۳ در ایران: اهدای جایزۀ نوبل صلح به نرگس محمدی

نتشر شده در:

اعطای جایزۀ نوبل صلح به نرگس محمدی یکی از رویدادهای مهم و بحث‌انگیز سال ۲۰۲۳ میلادی در میان ایرانیان بود. بحث و جدل‌هایی که این رویداد در میان گروه‌هایی از ایرانیان برانگیخت، نشان‌دهندۀ اعتبار بین‌المللی این جایزه و اهمیت سیاسی آن برای ایران است.

فرزندان نرگس محمدی جایزۀ نوبل مادرشان را در اسلو دریافت کردند
فرزندان نرگس محمدی جایزۀ نوبل مادرشان را در اسلو دریافت کردند AP - Fredrik Varfjell
تبلیغ بازرگانی

بحث‌ها نشان داد که گروه‌های بزرگی از هم‌میهنان اعطای این جایزه را به نرگس محمدی مایۀ سرافرازی ایرانیان می‌دانند. به همین سبب، بعضی از آنان از بهره‌برداری سیاسی از نام نرگس محمدی سخت برآشفتند و آشکارا گفتند که حساب این مبارز خستگی‌ناپذیر را باید از حساب کسانی که به نام او سخن گفتند و می‌گویند جدا کرد.

 اما گروه‌هایی از هم‌میهنان با انگیزه‌های سیاسی و گاه شخصی از اعطای این جایزه به نرگس محمدی ناخشنود بودند. گروهی او را سزاوار دریافت این جایزه ندانستند و از مبارزان دیگری نام بردند که به اعتقاد آنان، شایستگی و دلاوری بیشتری از نرگس محمدی دارند. گروهی نیز در پس این جایزه توطئه‌ای بر ضد منافع ملی ایران ‌دیدند.

به هرحال، اعطای این جایزه به نرگس محمدی فرصتی فراهم آورد تا بعضی از کنشگران سیاسی و گروه‌هایی از ایرانیانِ فعال در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نظر خود را دربارۀ این جایزه و برندۀ ایرانی آن بیان کنند. اما آنچه در این میان ناگفته ماند، اصول راهنمای اعطا کنندگان این جایزه و هنجارهای گزینش برندگان آن است.

نخست این را بگوییم که جایزۀ نوبل صلح در سال ۱۹۰۱ میلادی بنیان گذاشته شد. در آغاز آن را به کسانی می‌دادند که شهروند یک کشور غربی بودند. اما رفته رفته آن را به شهروندان دیگر کشورهای جهان نیز اهدا کردند. اشتفان تسوایگ در کتاب «دنیای دیروز، خاطرات یک اروپایی» می‌نویسد: خانم بِرتا فون سوتنر، رمان‌نویس و صلح‌طلب رادیکال اتریشی، هنگامی که در سال ۱۸۷۶ منشی آلفرد نوبل در پاریس بود، آن دانشمند و مخترع دینامیت را راضی کرد که برای جبران « گزندی که بشر از دینامیت دیده» جایزۀ صلح نوبل را در وصیت‌نامه‌اش بگنجاند.

آلفرد نوبل در دهم دسامبر ۱۸۹۶ از جهان رفت. جایزۀ صلح او را هر سال در اُسلوُ، پایتخت نروژ، در سالمرگ او به برنده یا برندگان آن سال اهدا می‌کنند. گفتنی است که خانم بِرتا فون سوتنر نخستین زنی بود که در سال ۱۹۰۵ برندۀ جایزۀ صلح نوبل شد. چگونگی انتخاب نامزدها بسیار دقیق و در عین حال پیچیده است.

نامزدها از میان پیشنهادهای مستدل و سنجیدۀ اعضای مجلس‌های ملی یا کنگره‌های قانون‌گذاری، محافل دانشگاهی و استادان ژئوپلیتیک، استادان حقوق و علوم سیاسی، برندگان پیشین جایزۀ نوبل، قضات متخصص در حقوق بین‌الملل و کمیتۀ نروژیِ جایزۀ صلح نوبل انتخاب می‌شوند. هر سال از میان صدها پیشنهاد ۱۹۹ تن را انتخاب می‌کنند و سرانجام در بهار آن سال هیأت داوران فهرستی از پنج نامزد تهیه می‌کند. انتخاب نهایی در ماه اکتبر پس از مناظره‌ها، بحث‌ها و رأی‌گیری‌ها انجام می‌گیرد.

این جایزه را از زمان بنیان‌گذاری‌اش در سال ۱۹۰۱ تاکنون به ۱۱۰ شخصیت و ۲۹ سازمان اعطا کرده‌اند. در بعضی سال‌ها دو یا چند تن باهم برندۀ آن شده‌اند. تاکنون ۱۸ زن برندۀ جایزۀ نوبل شده‌اند که دو تن از آنان ایرانی بوده‌اند. اهدای این جایزه به دو زن ایرانی نشان‌دهندۀ اهمیت موضوع زن در جامعۀ ایران است.

این جایزه را نرگس محمدی به پاس مبارزۀ بی‌امانش برضد ستمی که در جمهوری اسلامی بر زنان ایران می‌رود و دفاع جانانه‌اش از حقوق بشر و آزادی برای همه گرفته است. او پس از سال‌ها مبارزه و تحمل زندان و شکنجه سرانجام به این نتیجه رسید که برای رسیدن به خواسته‌هایش راهی جز برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی از ایران نمانده است. بنابراین، راه نرگس محمدی از راه همۀ گروه‌ها، سازمان‌ها و کنشگرانی که در ایران یا درخارج اصلاح این رژیم را ممکن می‌دانند، جداست.

او در سالروز جنبش زن، زندگی، آزادی در پاسخ به یکی از رسانه‌های خارج از کشور نوشت: حکومت جمهوری اسلامی، حکومتی دینی و استبدادی است که به دلیل فساد سیستماتیک، اختلاس‌های نجومی، تورم، ناکارآمدی و سوءمدیریت، در کنار عنصر سرکوبِ خشونت‌بار مداوم توسط دستگاه سرکوب، و از کارافتادگی دستگاه ایدئولوژیک، در وضعیت تعادلِ ناپایداری قرار گرفته که ورود هر عنصری به عنوان کاتالیزور و سرعت‌بخش، این تعادل ناپایدار را بر هم خواهد زد. حکومت مشروعیت خود را از دست داده و جنبش «زن، زندگی، آزادی» میخِ گذار از نظام استبدادی دینی را در جامعه ایران کوبیده و محکم کرده است.

جنبش «زن، زندگی، آزادی» را زنان و دختران جوان ایرانی آغاز کردند و خود مشعل آن را فروزان نگه داشتند. بی‌جهت نبود که خیزش سراسری آنان را که به خونخواهی کشته شدن مهسا امینی به دست گشت ارشاد و با پشتیبانی مردان جوان ایرانی به راه افتاد، از همان آغاز «انقلاب زنانه» نامیدند. آن خیزش به جنبشی انجامید که زیر عنوان جنبش «زن، زندگی، آزادی» هم‌چنان ادامه دارد. درواقع، در آن خیزش مردان جوان به یاری زنان و دختران جوان شتافتند و دلاورانه به دفاع از خواسته‌های آنان برخاستند.

جای دریغ است که در خارج از کشور کسانی کوشیدند حساب نرگس محمدی را از حساب جنبش «زن، زندگی، آزادی» جدا کنند. آنان به این حقیقت نیندیشیدند که آن جنبش در برهوت و خود به خود به راه نیفتاد. زنانی مانند نرگس محمدی زمینه ساز آن بودند. با مرگ مهسا امینی و جنبشی که به خونخواهی او به راه افتاد، نبرد زنان ایران با جمهوری اسلامی دوباره شکل جمعی به خود گرفت.

نرگس محمدی عضوی از این نبرد جمعی است. در این جنبش زنان و دختران ایران یکپارچگی و همبستگی کم‌نظیری از خود نشان دادند. زیرا نیک می‌دانند که رژیم به بهانه‌ها و روش‌های گوناگون می‌کوشد تخم نفاق در میان آنان بپراکند. آنان جایزۀ صلح نوبل را از آن خود می‌دانند و دیدیم که چگونه از اعطای این جایزه به نرگس محمدی اظهار شادمانی کردند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.