دسترسی به محتوای اصلی
چشم‌انداز روز

جواد رحیم‌پور : ضرورت عبور از وضعیت موجود در ایران به درون سیستم سرایت کرده است

نتشر شده در:

جواد رحیم‌پور، تحلیلگر و اقتصاددان مقیم ایران : آژیرهای خطر در درون نظام بازتوزیع درآمدها و منابع در داخل حاکمیتایران به صدا در آمده‌اند و شکاف ملت و دولت اکنون به شکاف درون حاکمیت تبدیل شده است. بحران حکمرانی اقتصادی، سپاه پاسداران را نیز دچار تشتت کرده و روابط صاحبان قدرت را به هم زده است. نیاز عبور از وضعیت موجود اکنون به درون سیستم نیز سرایت کرده، هر چند هنوز نمی‌توان در مورد شکل و شمایل این نیاز درون‌سیستمی، یعنی عبور از وضعیت موجود به صراحت اظهار نظر کرد.  

جواد رحیم‌پور اقتصاددان مقیم تهران.
جواد رحیم‌پور اقتصاددان مقیم تهران. © RFI
تبلیغ بازرگانی

سردار پاسدار، سعید محمد، فرماندۀ پیشین قرارگاه خاتم‌الانبیاء، بزرگترین هولدینگ اقتصادی سپاه پاسداران و خاورمیانه، که خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کرده، در نامه‌ای خطاب به همۀ نامزدهای این انتخابات هشدار داده که مردم از "وضع کنونی" از سفرۀ خالی و عقب‌ماندگی، از فساد و ناکارآمدی حاکمان جمهوری اسلامی خسته و ناراضی و عصبانی هستند و "تحولی عظیم" را در عرصه و شیوۀ حکمرانی مطالبه می‌کنند.

آیا سخنان فرماندۀ پیشین سپاه پاسداران فقط جنبۀ تبلیغات انتخاباتی دارد؟ مهمترین شاخص‌ها و مؤلفه‌های وخامت اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور کدام‌ها هستند که چنین اعتراف‌هایی را تا درون حتی فرماندهان سپاه پاسداران باعث شده‌اند؟ آیا شکاف‌های طبقاتی و اجتماعی اکنون تا شکاف سیاسی در درون قدرت گسترش یافته به طوری که حاکمان جمهوری اسلامی نیز نمی‌توانند همانند جامعه به سان گذشته زندگی کنند؟ اگر این وضعیت بحرانی یا بن بست سیاسی-اقتصادی راه‌حلی ضروری و فوری نیابد آیا جامعۀ ایران ناگزیر به سوی یک انقلاب یا یک کودتا – چنانکه برخی نمایندگان "اصلاح‌طلبان" می‌گویند – میل خواهد کرد؟

در پاسخ به این پرسش‌ها، جواد رحیم‌پور، تحلیلگر و اقتصاددان مقیم ایران، از جمله گفته است :  

"بُعد انتخاباتی حرف‌های سردار سعید محمد را نمی‌توان نادیده گرفت به ویژه اینکه او شخصیتی نوظهور، اگر نه ناشناس، در صحنۀ سیاسی قدرت در ایران است و طبیعی است که او بکوشد با این سخنان حمایت بخش‌های ناراضی جامعه به ویژه جوانان را از نامزدی خود در انتخابات آینده جلب کند.

در واقع بحران اقتصادی ایران، یک بحران ساختاری است و به امروز و دیروز نیز خلاصه نمی‌شود. تورم، رکود، عدم شکل‌گیری سرمایه ثابت یا سرمایه‌گذاری صنعتی، شکاف فقر یا افزایش ضریب جینی، بحران بهداشت و آموزش و پرورش و همچنین بحران مسکن مهمترین شاخص‌های بحران‌های ساختاری هستند که مردم به طور روزمره با آنها سروکار دارند.

بر اساس آمار رسمی خط فقر در ایران امروز ٩ میلیون تومان است، در حالی که در بهترین حالت دستمزد متوسط کمتر از نصف این مبلغ است. بدیهی است که با چنین دستمزدی کسی نمی‌تواند زندگی عادی داشته باشد و در عین حال پس‌انداز کند یا حتی بعد از سی سال صاحب یک مسکن محقر شود. اکنون تقریباً همه چیز اعم از برنج، گوشت، روغن و حبوبات... از سبد غذای مردم حذف شده‌ و یا مانند حبوبات در حال حذف شدن هستند.  

این چالش‌ها قابل کتمان یا پنهان کردن نیستند و نمی‌توان آنها را لابلای آمار پوشاند. البته، آمار و ارقام واقعی در اختیار مقامات قرار می‌گیرد و آنان در انتظار یک انفجار بزرگ هستند. ولی تاکنون حاکمیت کوشیده با تزریق منابع، ولو به بهای تشدید تورم، وقوع این انفجار را به تعویق بیاندازد، هر چند دیگر حتی ناتوان از پرداخت یارانه های ناچیزی است که شامل شصت میلیون ایرانی می‌شود. بدتر حتی حکومت دائماً تلاش می‌کند که همین یارانه را نیز حذف کند یا شمار دریافت‌کنندگان آن را کاهش بدهد. خلاصه اینکه آژیرهای خطر در درون نظام بازتوزیع درآمدها و منابع در داخل حاکمیت به صدا در آمده‌اند. در برابر این وضع، حکومت می‌کوشد با اتخاذ برخی تدابیر تسکینی زودگذر و یا از طریق قاچاق از وخامت و خطر بحران‌های جاری، وقوع جنبش‌های اجتماعی و اقتصادی، بکاهد.

نتیجه اینکه شکاف ملت و دولت اکنون به شکاف درون حاکمیت تبدیل شده است، هر چند هنوز نمی‌توان تصویر روشنی از رویکرد سپاه پاسداران در قبال این وضعیت بحرانی داد.

اختلافات درونی سپاه پاسداران بعد از انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری بیشتر بروز خواهد کرد، به ویژه اینکه غالب نامزدهای این انتخابات از اعضای قدیمی سپاه پاسداران هستند و به نظر می رسد که عاقبت یکی از همین نامزدهای سپاهی – درصورت عدم شرکت ابراهیم رئیسی در انتخابات – رئیس جمهوری آینده نظام اسلامی شود.

از همین حالا مشاهده می‌کنیم که در خصوص نحوۀ حکمرانی کشور میان فرماندهان سپاه اختلاف است و نمی‌توان گفت که چون همگی آنان پاسدار هستند پس در این خصوص به یکسان فکر می‌کنند و یا ارزیابی یکسانی از اوضاع کشور دارند. میدانم که این اختلافات در جریان سرکوب‌های دی ماه ٩٦ و آبان ٩٨ وجود داشته و قطعاً سپاه پاسداران نمی‌تواند نهایتاً همان برخوردی را که طی دهه‌های گذشته با روشنفکران کرده، با مردمی بکند که از نظر این نیرو قرار بوده پایگاه‌ اجتماعی حکومت را تشکیل بدهند.

بنابراین، در زمینۀ حکمرانی اقتصادی، سپاه پاسداران دچار تشتت است. اما، آنچه در کشور حول آن نوعی وفاق و اجماع ملی شکل گرفته این است که ساختار سیاسی قدرت باید از اساس تغییر کند تا بتوان از بن بست کنونی خارج شد. از منظر حتی وفاداران به قدرت، بن بست کنونی فقط مردم را دچار مشکل نکرده، بلکه بن بست حکمرانی را در پی داشته و روابط صاحبان قدرت را به هم زده است به طوری که هیچیک از سه قوۀ نظام امروز به دیگری اعتماد ندارد مضاف بر اینکه جملگی با کژکارکردی درون سیستمی نیز مواجه هستند و قادر نیستند با یکدیگر تعامل و همکاری داشته باشند. این تعامل و همکاری را هم نمی‌توان با دستور نهاد بالادست به وجود آورد. در واقع، نیاز عبور از وضعیت موجود اکنون به درون سیستم نیز سرایت کرده، هر چند هنوز نمی‌توان در مورد شکل و شمایل این نیاز درون‌سیستمی، یعنی عبور از وضعیت موجود به صراحت اظهار نظر کرد." 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.