محسن یلفانی: تاریخ خالی از تصادف نیست و انقلاب ایران نیز حاصل تصادف و پس نابهنگام بود
نتشر شده در:
گوش کنید - ۲۲:۰۱
«چهرهها و گفتگوها» این بار میهمانی دارد که با نگرشی واقع گرایانه پدیدهها و یادهای تاریخی و نیز رویدادهای زندگی فردی را در آئینۀ نمایشهای تخیلی باز مینماید و اندیشهها و کردارهای ما را این چنین میشکافد. او هرچند آتش رخدادهای زندگی را به تن و جان چشیده، اما به اسباب و نتایج آنها همواره با چشم باز نگریسته و درهای سنجش و اندیشه را نبسته است. او نویسنده و نمایشنامه نویس است، پس تخیل ابزار نخستین و اساسی کار اوست. اما، تخیل وی، او را از توجه به واقعیت حال بازنداشته و کار او را از هوای اجتماعی و سیاسی جامعهای که از آن و برای آن مینویسد، دور نکرده است. محسن یلفانی در این گفتگو بویژه از جایگاه و کارکرد تئاتر در جامعه سخن میگوید. این گفتگو برای نخستین بار در ۲۵ مارس ۲۰۱٧ از این رادیو پخش شد و اینک بی کم و کاست در اختیار کاربران قرار میگیرد.
میهمان این برنامۀ «چهرهها و گفتگوها» نمایشنامه نویسی را هنگامی که همشاگردیهایش در حیاط مدرسه به دنبال توپ میدویدند، آغاز کرد و پَست و بلندیها و تُرشروئیهای زندگی هرگز او را از این کار باز نداشت.
محسن یلفانی در سال ١٣٢٢ در همدان زاده شد و در همین شهر از نوجوانی به سینما و تئاتر و کتاب و آنچه رنگ وبوی فرهنگ داشت روی آورد و هنگامی که تنها ١٥ سال داشت نخستین نمایشنامۀ خود را نوشت.
او در همدان به دبستان و دبیرستان رفت و سال آخر تحصیلات دبیرستانی خود را در سنندج گذراند و همانجا چند نمایشنامه نوشت و در مدرسه به صحنه آورد. محسن یلفانی سپس به تهران رفت و در دانشسرای عالی تحصیل کرد، نمایشنامه نویسی را پی گرفت، در هنرکدۀ آناهیتا آموزش دید، نمایشنامه نوشت و به چاپ سپرد. در همین دوران یکی از کارهای او با بازیگری جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی و پرویز فنی زاده در تلویزیون ایران به اجرا گذاشته شد.
او که از سال ١٣٤٣ در کار آموزگاری بود، نمایشنامۀ «آموزگاران» را نوشت و به کارگردانی سعید سلطانپور در تهران به اجرا در آورد، اما پس از ده شب، سازمان اطلاعات و امنیت کشور، بساط نمایش را برچید و نویسنده و کارگردان را برای سه ماه راهی زندان کرد.
محسن یلفانی پس از آزادی از بند، دیگر نتوانست کار تدریس را دنبال کند. پس به ترجمه در خبرگزاری تلویزیون ملی روی آورد، اما از نوشتن غافل نماند و پس از اقامت کوتاهی در انگلستان به ایران بازگشت و کار تئاتر را از سر گرفت. او هنگامی که در همکاری با انجمن تئاتر ایران نمایش «خرده بورژواها»ی ماکسیم گورکی را برای اجرا تمرین میکرد، همراه با دیگر همکاران دستگیر شد و این بار به چهار سال زندان محکوم گردید.
وی در آبان ١٣٥٧ آزاد شد و در کنار نمایشنامه نویسی، همکاری با نشریات گوناگون را آغاز کرد.
شلاق انقلاب امّا او را نیز همانند بسیار دیگری ناگزیر به خروج از ایران کرد. یلفانی در سال ١٣٦١ از کشور گریخت و در فرانسه اقامت گزید.
«آموزگاران»، «در ساحل»، «دوندۀ تنها» و «مرد متوسط» از جمله آثار او پیش از انقلاب و «یک خانوادۀ ایرانی»، «شب»، «ملاقات»، «بن بست»، «در آخرین تحلیل»، «انتظار سحر» و «یک میهمان چند روزه» از آثار او در دورۀ اقامت در فرانسه است. در همین دوره برخی از نمایشنامههای وی در خارج از کشور به صحنه آورده شده است.
او در این گفتگو از نگرش خود به تئاتر سخن میگوید و تاکید میکند که «تئاتر به مسائل حساس، مسائل روز و مسائلی که مردم گرفتار آنند میپردازد» و تاکید میکند «که با این حال تئاتر به سبب سابقه و توانائیها و تجربیاتی که در این چند هزار سال کسب کرده، نگاه خود را به مسائل روز محدود نمیکند و در همان حال بر پدیدهها نگرشی شاعرانه، همه جانبه و فیلسوفانه میافکند».
او در این گفتگو به چگونگی روی آوردن خود به تئاتر اشاره دارد و از نگرشها و دشواریهای پرداختن به آن در دورانی که او در این کار بود سخن میگوید.
این گفتگو را در اینجا گوش کنید...
L'INVITE DE LA SEMAINE / Mohssen Yalfani 25 et 26-03-17
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید