دسترسی به محتوای اصلی
چشم‌انداز روز

چگونه زن مسئلۀ اصلی جامعۀ ایران و فشردۀ مقاومت علیه هرگونه تبعیض و ستم شد

نتشر شده در:

جنبش "زن، زندگی، آزادی" گسستی است در درجۀ اول با همۀ آنچه که جمهوری اسلامی ایران در این بیش از چهار دهۀ گذشته در ایران تحمیل کرده است. اولین دستاورد مهم این جنبش این است که تن دادن به وضعیت موجود، تسلیم طلبی در مقابل آن را متوقف کرد. نسلی که برانگیزنده و عامل اصلی جنبش "زن، زندگی، آزادی" است عمیقاً با تبعیض‌های جنسیتی مخالف است و عمیقاً قدرت جذب باصطلاح "اقلیت‌هایی" را دارد که قربانی سیاست‌های تبعیض و سرکوب حکومت اسلامی هستند.به همین خاطر تا همینجا این جنبش و مردم ایران پیروز شده‌اند.

کاظم کردوانی، ناصر اعتمادی، ماری لادیه-فولادی
کاظم کردوانی، ناصر اعتمادی، ماری لادیه-فولادی © RFI - persan
تبلیغ بازرگانی

"چشم انداز" این هفته به یک سالگی جنبش "زن، زندگی، آزادی" و دورنمای آن اختصاص یافته است با حضور خانم ماری لادیه-فولادی، جامعه شناس مقیم فرانسه، و کاظم کردوانی، پژوهشگر و نویسنده، در آلمان.

بدون مقدمه از مهمانان این برنامه پرسیده ام که جنبش "زن، زندگی، آزادی" حقیقتاً چه چیزی را در ایران تغییر داده است. آیا می‌توان از آن به عنوان نقطۀ عطف یا نوعی گسست یاد کرد؟ تا کجا این جنبش تمام انگاره ها و باورهای گذشته را زیر سئوال برده و چه تصویری از آینده، از جامعۀ آینده پیش روی ما ترسیم کرده است؟

ماری لادیه فولادی و کاظم کردوانی در پاسخ به این پرسش ها و پرسش های دیگر از جمله گفته‌اند :   

ماری لادیه-فولادی :

جنبش "زن، زندگی، آزادی" گسستی است در درجۀ اول با همۀ آنچه که جمهوری اسلامی ایران در این بیش از چهار دهۀ گذشته در ایران تحمیل کرده و همچنین با "زیست-جهان" سنتی جامعۀ ایران. بارزترین خصیصۀ این جنبش این است که عاملان آن جوانانی هستند که از طریق شبکه های اجتماعی با جهان بیرون آشنا شده‌اند و به قول جامعه‌شناسان "اجتماعی شدن" یا "سوسیالیزاسیون" آنان از این رهگذر صورت گرفته است. اغلب این جوانان یک زبان خارجی می‌دانند و دوستانی – نه لزوماً ایرانی – در خارج از ایران دارند و از طریق آنان و شبکه های اجتماعی با جهان بیرون از ایران و علائق دیگر جوانان در جوامع دموکراتیک آشنا می‌شوند. به همین دلیل این نسل تحت تاثیر تحمیل‌ها و برنامه‌های تحمیلی جمهوری اسلامی قرار نگرفته‌ است. به همین دلیل شعار "زن، زندگی، آزادی" شعار بسیار قوّی، تاریخی و پرمعنا و در عین حال برآیند آن چیزی است که این نسل می‌خواهد در آینده بسازد.

کاظم کردوانی :  

جنبش "زن، زندگی، آزادی" دست‌کم سه دستاورد مهم داشته است : اولین دستاورد مهم این جنبش این است که تن دادن به وضعیت موجود، تسلیم طلبی در مقابل آن را متوقف کرد. دومین دستاورد این جنبش این است که کلیه صف بندی‌ها، گرایش‌ها و گره‌های کور جامعۀ ایران را بر ملا ساخت و از این منظر می‌توان گفت که این جنبش، جنبشی غافلگیرانه و ناباورانه برای بسیاری بود. هیچ جنبشی به اندازۀ این جنبش تا این حد جامعه، حکومت و نیروهای اجتماعی آن را تکان نداده بود. این جنبش چیزهایی را برای جامعه ملموس و به روز کرد که اغلب به آنها اهمیت داده نمی‌شد. و بالاخره دستاورد سوم این است که با خیزش "زن، زندگی، آزادی" موضوع زن برای اولین بار به مسئلۀ مرکزی و اصلی جامعۀ ایران تبدیل شد و این به تنهایی به منزلۀ دگردیسی بی سابقه و مهم در جامعۀ ایران است و در نتیجه به عنوان مهمترین دستاورد این جنبش به شمار می‌رود...

ماری لادیه-فولادی :

مایلم اشاره کنم که پیش از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، جنبش‌های دیگری از سوی زنان ایران تجربه شدند. زنان در ایران از بدو تأسیس و استقرار جمهوری اسلامی مبارزات خود را به اشکال مختلف با سیاست‌های زن ستیزانۀ این حکومت آغاز کردند. جنبش "زن، زندگی، آزادی" به پشتوانۀ این تجربۀ مبارزاتی چهل و چند سالۀ زنان آغاز شده است. این جنبش را می‌توان جنبش فرهنگی دانست به این خاطر که برای اولین بار مسئلۀ زن را بدون سانسور و فیلتر مطرح می‌کند. نسلی که برانگیزنده و عامل اصلی جنبش "زن، زندگی، آزادی" است عمیقاً با تبعیض‌های جنسیتی مخالف است و عمیقاً قدرت جذب باصطلاح "اقلیت‌هایی" را دارد که قربانی سیاست‌های تبعیض و سرکوب حکومت اسلامی هستند. اما، زنان از آنجا که نه یک اقلیت بلکه نیمی از جمعیت جامعه هستند، قادرند دیگر بخش های جامعه را جذب و مسائل آنها را نیز نمایندگی کنند.

جزء دوم شعار کانونی این جنبش یعنی "زندگی" یا ستایش زندگی قیامی است در اصل علیه فرهنگ ستایش مرگ، فرهنگ شهادت و نیستی که از سوی جمهوری اسلامی تبلیغ و تحمیل می‌شود. اما، این جنبش فرهنگی، در عین حال یک جنبش سیاسی است زیرا جمهوری اسلامی ایران را به چالش کشیده و کل مشروعیت آن را زیر سئوال برده است. شجاعت جوانانی که عاملان این جنبش به شمار می روند حقیقتاً بی نظیر و ستودنی است.

کاظم کردوانی :  

خیزش "زن، زندگی، آزادی" تنها حرکتی است که توانسته یک پیوند عمیق، مستمر و ارگانیک میان فعالان جنبش زنان در ایران و خارج از ایران ایجاد کند و این یکی از پرثمرترین همکاری‌ها میان داخل و خارج بوده است. همانطور که گفتم این خیزش یک دگردیسی بزرگ در جامعۀ ایران به وجود آورد به طوری که ایران پس از این جنبش دیگر ایران پیش از آن نخواهد بود. این خیزش نوید یک دنیای بهتر، یک نگاه بهتر به انسان و زمین و آسمان را می‌دهد. به همین خاطر تا همینجا مردم ایران پیروز شده‌اند. این نه جنبش "زن، زندگی، آزادی"، بلکه بسیاری از توهمات گذشته است که شکست خورده‌اند.

ماری لادیه-فولادی :

یکی از همین توهمات شکست خورده این تصور چپ در ایران بود که مسئله و آزادی زن را به حل مسئله و آزادی ستمدیدگان منوط و مشروط می‌کرد. علت همه‌گیر و فراگیر شدن شعار "زن، زندگی، آزادی" از تهران تا کردستان و سیستان و بلوچستان این است که مسئلۀ زن، فشردۀ مسئلۀ همۀ ستمدیدگان، همۀ اقشار و طبقاتی است که قربانی تبعیض و ستم در این کشور هستند و به همین خاطر این شعار، شعاری است که باصطلاح با مردم حرف می زند و حاوی پیام امید به آینده است، امید به زندگی – حال می خواهد یک زندگی مرفه باشد یا صرفاً حق برخورداری از یک زندگی عادی و عاری از تبعیض.

کاظم کردوانی :

مسئلۀ زن و حقوق زنان کلیه شکاف های تاریخی ایران معاصر را نمایندگی می‌کند و به همین علت است که خیزش "زن، زندگی، آزادی" توانسته تا این حد جامعۀ ایران را تکان بدهد. نکته دیگری که باید در بررسی این خیزش به آن توجه کرد این است که در جریان انقلاب ٥٧ فرهنگ طبقۀ متوسط ایران در برابر فرهنگ ارتجاعی ترین گروه های جامعه شکست خورد. اتفاقی که امروز و در جریان‌ دهه‌های اخیر روی داده این است که فرهنگ طبقۀ متوسط مُدرن امروز به فرهنگ غالب جامعه تبدیل شده است و در لایه های متعدد این طبقۀ متوسط مسئلۀ زن، مسئله‌ای فراگیر و اصلی است. در سه دهۀ اخیر خانوادۀ ایرانی یکی از تغییرات مهم ساختاری خود را تجربه کرده است.     

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.