محمدرضا اسدزاده: بسیاری از مدیران دولتی در ایران در خلوت حرفهائی میزنند که بس تندتر از سخنان مخالفان نظام است
نتشر شده در:
گوش کنید - ۲۴:۱۷
«چهرهها و گفتگوها» این بار میزبانِ روزنامه نگار، نویسنده و پژوهشگری است که در دو دهۀ گذشته بویژه در پهنۀ هنر، ادب و خبر کوشا بوده و نوشتن و تامل کردن را با دبیری و مدیریت همراه و همپا ساخته است. او که چندی مدیریت مرکز اطلاع رسانی کتاب وابسته به وزارت ارشاد اسلامی در ایران را بر عهده داشته، هدف بسیاری از سیاستها در این زمینه را ایجاد ترس در نویسنده به منظور واداشتن وی به خودسانسوری میداند و مسئولان دولتی را به آشنائی با تاریخ اروپا فرا میخواند تا دریابند که برقراری سانسور هرگز نتیجۀ دلخواه آنان را بر نخواهد آورد. این گفتگو برای نخستین بار در ۸ آوریل ۲۰۱٧ از رادیو بینالمللی فرانسه پخش شد و اینک پادکست آن در دسترس کاربران تارنمای این رادیو قرار میگیرد.
میهمان امروز «چهرهها و گفتگوها» از سرزمینی میآید که زندگی هر روز ما در دل پایتخت فرانسه گوئی در آن جاری است و با این حال، هزاران فرسنگ راه و فراوان دیوارها میان ما جدائی افکنده است. او در کشور خود در تلاش کوتاه کردنِ جدائیها و فروافکندن برخی دیوارها بوده و چنین به نظر میرسد که گاه چوب این کوششها را نیز خورده است.
میهمان این برنامه نویسندۀ مجموعهای از نقدهای اجتماعی بنام «هیچ هیچ» است که روزی مجوز انتشار گرفت و روزی دیگر توقیف شد. کتاب «ساعت ۲۵» او که زیر تیغ سانسور مانده بود، بصورت پنهانی در ایران انتشار یافت. کتاب دیگر او، «منِ این نسل»، که در پای دیوارِ دریافت مجوز به انتظار آخرت نشانده شده بود، در آنسوی مرز، در جمهوری آذربایجان، به چاپ رسید ئ اینک تازه ترین اثر او به نام «رنج و رنگ» که زندگی حسین بهزاد، مینیاتوریست سرشناس ایرانی، را روایت می کند، به سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه، با حمایت کمیسیون ملی یونسکو در ایران به شکل نفیس عرضه شده است.
محمدرضا اسدزاده پیش از این مدیریت چند طرح تحقیقاتی، دبیریِ چند همایش علمی و مدیریت شماری نهادهای خبری را بر عهده داشته است. او را برخی رسانههای زنجیری ایران که نیازی به یاد نام آنها نیست، به سبب نگارش مقالات و کتبی که از آنها یاد شد به ترویج ابتذال، فتنه گری، اشاعۀ هنجارهای غیراخلاقی و غیر دینی متهم کرده و مدیری پُرحاشیه خواندهاند.
شاید سبب این دشواریها و سنگ انداختنها بیشتر آن باشد که او پائی در درون و پائی در بیرون و یا، پا در درون و سر در بیرون دارد و یا داشته است و در حالی که مدیریت نهادی وابسته به وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشته، وزارتی که قیچی سانسور را در دست دارد، خود نوشتۀ خویش را که در پای سانسور مانده در کشور دیگری به چاپ رسانده است. محمدرضا اسدزاده در این باره میگوید از هنگامی که وارد عرصۀ فرهنگ شده است، نتوانسته «خود را محدود به ساختارها» سازد و راه خود را «ورای مرزهای تعریف شده که همیشه و همواره هست» بیابد.
او میگوید «ما در ایران با قشری روبرو هستیم که من همواره خواستار گفتگو با آنها بودهام و بر این باورم که از راه و منطق گفتگو باید با آنها روبرو شد. جریان رادیکال یا جریان قشری که یک نگاه بسته و ایدئولوژیک به فرهنگ دارد، بویژه در سی سال اخیر در همۀ عرصههای فرهنگی، از جمله در سینما، موسیقی، ادبیات و صنعت نشر، رشد و نمو چشمگیری داشته است. این جریان یک طیف است که نامهای گوناگون بر آنها گذاشته شده است؛ آنان گاه لباس شخصیها، گاه مذهب گراها خوانده شده و گاه عناوین دیگر در بارۀ آنها بکار میرود. من در کتاب «منِ این نسل» کوشش کردهام به شکل دوجانبه با آنها گفتگو کنم. این کتاب رویاروئی دو نسل است، نسلی که انقلاب کرده و نسل جوان پس از انقلاب که من عضوی از آن هستم».
محمدرضا اسدزاده می گوید «وقتی نسل انقلاب کرده پاسخگو نیست، من دو راه پیش رو داشتم، یا به او حمله کنم، حملۀ فکری و معنوی، و یا با آنها گفتگو کنم و من این راه دوم را برگزیدم و در کتاب یاد شده، ده موضوع محوری، مثلاً ظاهر آدمها و قائل شدن به یک نوع پوشش خاص، و یا نهادینه کردن عشق ستیزی و یا هنر ستیزی در ایران را به گفتگو گذاشتم».
او در بارۀ اینکه این جریان از کجا تغذیه میشود و در گوش چه کسانی میخواند بر این تاکید دارد که «در هر نهادی در ایران طیف رادیکال وجود دارد، که تنها در حوزۀ سیاست شکل و صورت شبکه بخود گرفته، اما در حوزۀ فرهنگی به قوام و اتحاد برای ایجاد یک شبکۀ واحد دست نیافته است».
او در بارۀ کتاب «فیلسوفان زیبائی» خود تاکید میکند که هدف «دانشنامه نویسی در زمینۀ فلسفۀ هنر» بوده است، چرا که «جریانهائی تلاش میکنند که معرفت فلسفی و فکر فلسفی را از میان ببرند، زیرا معرفت در زمینه هنر قائل به تکثرگرائی است، اما نگاه ابزاری آنان خواستار حاکمیت یک گفتمان و یک منطق خاص است و آن همان منطق تحمیلی و دستوری خواهد بود».
محمدرضا اسدزاده تاکید میکند که جمهوری اسلامی دارای یک سیاست یکدست در زمینۀ فرهنگ نبوده است و در این حوزه نیز با آمدن و رفتن دولتهای گوناگون سیاستها دچار تغییرات فراوان شده و کشور در دراز مدت دچار «تشتت فرهنگی» شده است.
مشروح این گفتگو را میتوانید در اینجا گوش کنید ...
INVITE DE LA SEMAINE / Mohammad Reza Assad Zadeh 8 avril 2017
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید