دسترسی به محتوای اصلی
افغانستان

پیشینۀ گلبدین حکمتیار و آیندۀ صلح در افغانستان

گلبدین حکمتیار که بود ؟ چه عملکردی دارد ؟ در گذشته چه نقشی داشت و امروز چه موقعیتی دارد. این مفاهمه برای چیست و چه چیزی به ما ارمغان میاورد ؟ هدف این نوشته یافتن جواب به این سوالات است و همچنان اینکه منطق این توفقنامۀ امضاء شده با او چیست ؟ چرا در حالیکه مردم انتظار داشتند کمیسیون عدالت انتقالی به گلبدین حکمتیار و اشخاصی چون او بپردازد، شورای صلح این کار را به پیش برد ؟ و در نهایت این موضوع هم مطرح است که اگر این تفاهم برای اتحاد ملی باشد، پس این مدل را میتوان بالای طالبان و حتا کمونیست های گذشته هم عملی کرد.

گلبدین حکمتیار، ۱۸ ژانویه ۱۹۸۷ در پیشاور-تصویر آرشیوی
گلبدین حکمتیار، ۱۸ ژانویه ۱۹۸۷ در پیشاور-تصویر آرشیوی DIMITRI KOCHKO / AFP
تبلیغ بازرگانی

طرح صلح با حزب اسلامی افغانستان و بخصوص شخص گلبدین حکمتیار، باعث واکنش های فراوان شده است. «سیلی غفار»، سخنگوی حزب همبستگی افغانستان میگوید : «حزب اسلامی دشمن ترقی کشور و افراد مترقی و روشنفکر و زنان است و در چند دهۀ گذشته از همه گروه‌های مرتجع حمایت کرده، روشنفکران را به قنل رسانده است.»

ولی همزمان با آن، کسانی هم از این تفاهم پشتیبانی میکنند. اعضای حزب عدالت افغانستان، پنجشنبه 22 دسامبر، برابر با اول مهرماه یا میزان، در یک گردهمایی، برای حمایت از این توافق ابراز امیدواری کردند. عبدالرشید ایوبی، رییس حزب عدالت گفت: «یگانه دستاورد حکومت کنونی ما همین برنامۀ صلح است و ما می‌خواهیم تلاش‌هایش بیشتر شود و در بخش صلح با طالبان و دیگر گروه‌ها هم نتیجه بدهد.»

به نظر میاید که دو طرز دید متضاد در میان مردم وجود دارد. از یک سوء مردم بعد از چندین دهه جنگ، خواهان صلح هستند، و از سوی دیگر، صلح با حزب اسلامی، سخت تر از احزاب و جناح های دیگر پذیرفته می شود.  

مخالف ها، موافقت ها و نظارت ها

دیروز در یک گردهم آیی در کابل، حکمت الله حکمتی، عضو مجمع فرهنگی «گذار»، که یکی از سازمان های مربوط به شبکۀ سازمانهای مدنی است، میگوید که گرد هم آیی پنجشنبه، توسط هواداران حزب همبستگی، صورت گرفت. در کنار آنان، گروه های زیاد دیگری هم وجود دارند که با این توافق نامۀ صلح ابراز موافقت کرده اند. دلیل ابراز موافقت آنان این است که آنان خواهان آمدن صلح و امنیت در کشور هستند، بخصوص، بعد از بی امنیتی هایی که در طول سیزده سال حکومت جدید در افغانستان حکمفرما بوده است. آقای حکمتی اضافه میکند که توافقنامه نشان میدهد که صحبت از باج گیری نیست. هر دو جانب خواهان صلح هستند.

آقای حکمت الله حکمتی اضافه میکند که دیروز هشت نهاد مدنی در پشتیبانی از این روند، تظاهرات برگزار کردند و آنان خواهان این بودند که نیروهای حاشیه ای که از نظر سیاسی عقدۀ گرفته اند، اگر در کنار حکومت بیایند، میتوانند در تقویت نظام مفید باشند. او اضافه میکند که تشویش نهاد های مدنی در این است که چگونه این توافق عملی خواهد شد، و در چه شرایطی میشود به عملی شدن آن اعتماد و اطمینان داشته باشیم. به همین دلیل نهاد های مربوط به حقوق بشر و جامعۀ مدنی، به عنوان نظاره گر، میخواهند به عملی شدن درست این تفاهم نامه نظارت کنند.

واکنش ها

قابل ذکر است که بسیاری از کشور های خارجی هم ابراز امیدواری کرده اند. سفارت امریکا در کابل با پخش یک اعلامیه‌، توافق‌نامۀ صلح میان دولت افغانستان و حزب اسلامی را گامی به سوی پایان درگیری‌های مسلحانه در افغانستان دانسته است.

یوناما یا سازمان ملل متحد در افغانستان، هم دربارۀ نخستین گام‌ طرح توافق صلح میان دولت افغانستان و حزب اسلامی حکمتیارابراز خوش‌بینی کرده است.

سخنگوی اتحادیۀ اروپا هم، به نوبۀ خود، دربارۀ توافق‌نامۀ صلح میان دولت افغانستان و حزب اسلامی حکمتیار اعلان خوش‌بینی کرده است و امضاء این توافق‌نامه را پیام‌دهندۀ امید برای شهروندان افغانستان می‌داند.

حامد کرزی، رییس‌جمهوری پیشین کشور هم، از این توافق‌نامه استقبال کرده و خواهان پیوستن گروه‌های مخالف مسلح دیگر به روند صلح دولت شده است.

پیشینۀ اعمال حکمتیار

یکی از مشخصات گلبدین حکمتیار شاید همرزمی او با برهان الدین ربانی، رهبر فقید جمعیت اسلامی باشد. گلبدین حکمتیار در سال ۱۹۷۱ به جمعیت اسلامی افغانستان به رهبری برهان‌الدین ربانی پیوست. در دانشنامۀ ویکیپدیا میخوانیم که گلبدین حکمتیار، در سال ۱۹۷۵ از جمعیت اسلامی جدا شده و حزب اسلامی افغانستان را پایه گذاشت. او از آن به بعد، با تمام حکومتهایی که در افغانستان به قدرت رسیده‌اند، یعنی حکومت محمد داوودخان نخستین رئیس‌جمهوری افغانستان، حکومت سوسیالیستی حزب دموکراتیک خلق، دولت مجاهدین به رهبری برهان‌الدین ربانی، حکومت طالبان و دولت حامد کرزی، جنگیده است. البته حکمتیار در اکثر سالهای جنگ، مذاکراتی را با دولتهایی که علیه آنها می‌جنگید داشته است و حتی در سه نوبت به عنوان نخست‌وزیر دولت مجاهدین انتخاب شد، اما هیچ یک از این مذاکرات در نهایت به پایان جنگ منجر نشده است.

حکمتیار در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۳ افغانستان طرفداران خود را به شرکت در انتخابات دعوت کرده و به طور تلویحی از قطب‌الدین هلال (معاون سابق خود) حمایت کرد اما هلال فقط ۲٫۷ درصد آراء را کسب کرد. حزب اسلامی حکمتیار پس از انتخابات نیز مذاکراتی با دولت افغانستان برای پایان دادن به جنگ داشته‌است.

خستگی مردم

برای تعمق بیشتر در این مسایل سراغ آقای لطیف کریمی استالفی، نویسنده و شاعر نامدار افغانستان رفتیم. آقای استالفی در جواب به این سوال، که «چرا به جای اینکه کمیسون عدالت انتقالی به مسئلۀ حزب اسلامی بپردازد، شورای صلح وارد عمل شد، میگوید :

واقعیت این است که مردم ما آنقدر خسته و بیچاره و درمانده شده اند، که از هر زبانی صدای صلح بلند شود، عده ای، بدون اینکه عواقب آن را بسنجند، خوش باورانه، لبیک میگویند.آمدن یا نیامدن گلبدین حکمتیار هیچ تاثیر مثبتی بالای مسایل مبرم جامعۀ ما ندارد. چون ابتکار جنگ امروز بیشتر در دست طالبان و داعش و گروه حقانی است. به این دلیل، آوردن گلبدین حکمتیار میتواند به این دو دلیل باشد ؛ یا به دستور پاکستان، به منظور به هم زدن مناسبات هند با افغانستان ؛ و یا هم، برای سنگینتر ساختن پلۀ ترازوی حامیان تروریستان در داخل ارگ.

آقای استالفی اضافه میکند که «هیچ کس با آمدن صلح مخالف نیست، ولی با چه منطق باید صلح کرد ؟ آیا با یک جنایت کار میشود با دادن باج به صلح رسید، یا با گرفتن باج ؟ با جنایتکار منطق این است که باید کاری کرد که دستش را زیر سنگ خود نگهداشت، نه اینکه دست خود را زیر سنگ او قرار بدهیم. دولت حق ندارد از جیب مردم گرسنه، حاتم بخشی کند. حکمت یار در طول زندگی جنجالی خود، امتخان خود را داده است. و میگویند که آزموده را نباید آزمود.»

خاطرات تلخ کابلیان

اتهامات زیادی در مورد حکمتیار وجود دارد. با اشاره به جنگ های کابل، که در خاطرات مردم حک شده اند، آقای استالفی میگوید «کسیکه در برابر رفیق جهاد و همسنگر هم ایدئولوژی خود اعلان جهاد کرد، آیا روزی در مقابل این دولت هم اعلان جهاد نمیکند ؟»

برای بررسی بیشتر این اتهامات، سراغ آقای نصیر مهرین رفتم. آقای مهرین میگوید :

«درایجاد اوضاع نا هنجار، در مردم آزاری ها، در جنگ های کابل، البته نیروهای مختلف سهم داشتند. ولی نسل ما شاهد است که سهمی را که حزب اسلامی افغانستان، به رهبری آقای گلبدین حکمتیار داشته است، در کابل سوزی، در راکت افگنی، بسیار بیشتر از دیگران بوده و یک مقطع زندگی او را تشکیل میدهد. قبل از آن دوران هم حزب گلبدین، یک نیروی متشکل بود، ولی ضربتی، مردم آزار، مرتجع و «تیزاب پاش». آنچه او را از دیگران متمایز میسازد، این است که او هم در گذشتۀ دور در داخل افغانستان و هم بعد از آن در پاکستان، به عنوان ارتجاعی و آدم کش شناخته شده است.

آنچه جای تاسف است این است که امکانات کشورهای غربی، چین و کشورهای ارتجاعی عربی در اختیار او قرار میگرفت. او وابستگی های زیادی به آی اس آی پاکستانی و ژنرال های آن به شمول ضیاء الحق داشت.

آنچه تخم بد بینی را در دل مردم کاشت، اعمال او بود که در این سالهای اخیر هم، ما شاهد هستیم که بسیاری از اعمال تروریستی توسط آنان صورت گرفت.

همۀ این ها کارنامۀ سیاهی برای او تشکیل میدهند، که برگرداندن او به افغانستان زخم مردم را تازه میکند و در واقع، نمک میشود برای زخم های مردم.

آقای نصیر مهرین، در مورد جنگ های کابل، که گفته میشود هفتاد هزار نفر در آنها کشته شده اند، با تاسف میگوید : «حکومت های افغانستان هیچ گاهی دنبال این نرفته است که رقم درست کشتگان و زخمی ها و معیوبین را یافت کند. ارقام قربانیان جنگ های تنظیمی در کابل و آن تعدادی را که اشخاص گلبدین حکمتیار کشته اند، بر اساس قراین است. آقای مهرین طی تحقیقاتی که خودش انجام داده است و نارضایتی های مردم را در رابطه با این جنگ ها بررسی کرده است، به این نتیجه رسیده است که میشود از هزاران قربانی، طی این جنگ ها صحبت کرد.»

کمیسیون عدالت انتقالی یا شورای صلح ؟

با بوجود آمدن حکومت حامد کرزی در افغانستان کمیسیون های زیادی هم ایجاد شد که یکی از آنها کمیسیون عدالت انتقالی بود. هدف این کمیسیون بررسی جنایات جنگی و دستگیری و مجازات دست اندرکاران آن بود. انتظار عمده در مورد کار های این کمیسیون، پرداختن به همین جنگ های تنظیمی بود، که باعث ویرانی کابل شد. ولی کار این کمیسون به نتیجه نرسید، و امروز، به جای محاکمۀ گلبدین حکمتیار، صحبت از برگشت او در صفوف حکومت است. در این باره، آقای نصیر مهرین، که در گذشته با این کمیسیون اعلام همکاری کرده بود و اسنادی از آن زمان هم در اختیار دارد، میگوید که «در آن زمان بسیار خوشبین بود، که با محکومیت جنایتکاران جنگی در افغانستان مردم به صلح امیدوار میشوند و فرهنگ انسان دوستی غالب میشود. ولی زمینه برای عملی شدن این مسایل، در حکومت های آقای کرزی و بعداً اتحاد ملی، تامین نشد.»

دلیل آن به گفتۀ آقای نصیر مهرین این است که حکومت حاضر نشد با این کمیسیون همکاری کند. دلیل این عدم همکاری حکومت این بود که تعدادی از این جنایتکاران در کنار حکومت قرار داشتند. در حال حاضر، در دولت افغانستان، به شمول حکومت، پارلمان و قوۀ قضائیه، نیروهای که در جنایات مختلف سهم داشتند، حضور دارند. آنان برای اینکه خود را برائت بدهند، سعی کردند که در رابطه با کمیسیون عدالت انتقالی ایجاد مانع کنند. این ها همه، در افغانستان، منتهی به یک نوع صلح کاذب شد.

در آخر بر میگردیم به سخنان آفای استالفی، که باز هم یک ضرب المثل دیگر را ارائه میکند : «پیر مردن آسان است، چونکه رخنۀ مرگ باز میشود.» و میگوید که مردم انتظار داشتند که این مسئله با مشورۀ توده های ملیونی کشور صورت بگیرد. ولی چنین نشد. آقای لطیف کریمی استالفی میگوید که کسانیکه در مکتب تاریک سیاه جهل، زندگی کرده اند و درس خوانده اند، رشد کرده اند و بزرگ شده اند، هیچ گاهی زیر پرچم دموکراسی، زندگی نخواهند کرد.»

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.