ارکستر موسیقی کلاسیک زنانه در افغانستان
موضوعات داخلی فرانسه، صفحات نخست و صفحات دیگر روزنامههای امروز چاپ پاریس را به خود اختصاص دادهاند.
نتشر شده در:
گوش کنید - ۰۶:۱۱
لیبراسیون با چاپ عکسی از یک پناهجو که به شکل تسلیم دستهای خود را در برابر مأمور پلیس بالا برده، به سخنان "امانوئل ماکرون" در بروکسل میپردازد که گفت «میزبانی از پناهجویان افتخار ماست». لیبراسیون مینویسد این سخنان با مواضع سخت وزیر کشور که همان روز در بندر "کاله" بیان شد، بسیار متفاوت است.
در مطلب بزرگ دیگری لیبراسیون به ناآرامیها در "حسیمه" و منطقه شمال مراکش اشاره داشته مینویسد: آشوب ها که در ماه اکتبر آغاز شد و با مرگ یک ماهیفروش با لِه شدن زیر یک کامیون زباله شدت یافت و رهبر اعتراضات هم به زندان افتاد، به دلیل نبود دولتی که انتخابات پارلمانی تعیین کرده بود، ره به جائی نبرد چرا که امکان هیچگونه گفتگو میان اعتراضکنندگان و مقامات دولتی وجود ندارد. از این رو جنبش "حرکت" به هیچ یک از نمایندگان محلی اطمینان نمیکند، چرا که آنان را همدست نظام میداند.
حال محمد ششم، پادشاه مراکش، یا می بایست شورشیان را ببخشد و خواست های اجتماعی آنان را برآورده سازد و یا آنها را سرکوب کند.
لیبراسیون به شعار شورشیان اشاره دارد که میگویند پلیس آنها را زیر فشار شدید میگذارد اما برای آنان، سرزمین، زنان و حقوقشان مقدس است.
روزنامه مسیحی لاکروآ صفحه نخست و چند صفحه دیگر خود را به شکافتن این پرسش اختصاص داده که آیا در سیاست می توان ملاحظهکار بود ؟
لاکروآ مینویسد: با الهام از تئوری «روانشناسی مثبت» که از سالهای 2000 بدین سو از موفقیت بزرگی برخوردار شده، اصل "ملاحظهکاری" که توسط "امانوئل ماکرون" در روز 31 مارس 2016 یعنی زمانی که او وزیر دارائی بود مطرح گردید، میرود اخلاق های سیاسی ما را تغییر دهد. واژه "ملاحظه کاری" که چندان در زمینه سیاست جائی ندارد، تبدیل به نشانه کاندیدائی شد که در گردهمآئیهای انتخاباتی خود جلوی سوت زدن هوادارانش را به هنگام بردن نام رقیبان میگرفت.
برای شناختن ریشه های این رفتار دست و دلبازانه، میبایست سری به سالهای 2000 در آمریکا بزنیم که در آن پژوهش های شماری دانشمند این تئوری را جلوهگر ساخت که به معنای توجه به شرایطی است که به شکوفائی کامل افراد و گروهها میانجامد.
با تکیه بر اصول نوع دوستی، همدردی و یا اعتماد، "روانشناسی مثبت" از توجه رسانهای بزرگی برخوردار شد و در شکل بسیار آسانشدهاش تبدیل به گونهای روانشناسی خوشبختی شد.
اما در زمینه آموزش و کار، پژوهش های جدیای درسال 2009 در فرانسه توسط انجمن فرانسه زبان روانشناسی مثبت انجام گرفت که هدفش یافتن تأثیری بود که شماری از رفتارها میتواند بر اجتماع بگذارد؛ از جمله همکاری به جای مسابقه، اعتماد به جای زورآزمائی در محل کار.
حال جای شگفتی نیست که "ماکرون" خانم "فرانسوآز نیسن"، ناشر را به وزارت فرهنگ نامیده که از سال 2015 همراه با شوهرش یک مدرسه آلترناتیو را پس از خودکشی پسرشان برپا نهادهاند؛ مدرسه ای که اصل پایهایاش را "آموزش ملاحظه کارانه" تشکیل میدهد.
اما گود سیاست حیاط مدرسه نیست و این پرسش را مطرح میسازد که آیا "امانوئل ماکرون" خواهد توانست این رویکرد زمینه علوم اجتماعی را در زمینه سیاست و قدرت به کار بندد؟
روزنامه اقتصادی لزاکو، به این اشاره دارد که "ماکرون" در نخستین نشست اروپائیاش برگ گفتگو را رو کرد. او که می خواست هم سازنده و هم سختگیر باشد، از آینده "اروپای ما" و طرح یک اروپائی که از همه حمایت می کند سخن گفت؛ رئیس جمهوری فرانسه همچنین بر بستن اتحادهای تازه برای مبارزه با "دامپینگ" تأکید ورزید. موضعی که مورد تأیید "آنگلا مرکل" هم قرار گرفت که گفت: ساختن آینده 27 کشور اتحادیه اروپا برایش بر مسئله برونرفت انگستان از این اتحادیه ارجحیت دارد.
فیگارو مینویسد: رئیس جمهوری تازه فرانسه از هم ترازی بسیار مساعد ستارگان برخوردار است؛ چرا که رشد اقتصادی شتاب گرفته و صاحبان شرکتها اعتماد به نفس بیشتری یافته اند؛ از این رو، هم سرمایه گذاری می کنند و هم کار استخدام را از سر گرفتهاند.
فرانسویان هم در انتخابات پارلمانی با دادن بیشترین رأی به جنبش او، از وی هواداری کردند.
حال، "ماکرون" باید بداند که زمان تغییر هم اکنون است.
روزنامه لوموند هم به همین "همخوانی" میان مرکل و ماکرون پرداخته مینویسد: در مورد پروندههای پناهجویان، حکومت قانون و وضعیت حقوق کسانی که در کشورهای دیگر اروپائی به کار مشغولند اما شامل قوانین کشور خودشان میشوند، برلن از موضع محکم پاریس در برابر دیگر کشورهای شرق اروپا هواداری میکند.
باز گردم به فیگارو که در صفحات درونی خود به تشکیل یک ارکستر موسیقی کلاسیک زنانه در افغانستان یا کشور طالبان، میپردازد.
فیگارو مینویسد: در یکی از اتاق های انستیتوی ملی موسیقی افغانستان، دختر جوانی به نام "ظریفه ادیب" با مهارت ویلن مینوازد؛ او که سالها در آرزوی خواننده موسیقی پاپ شدن را در سر میپروراند، سرانجام به موسیقی کلاسیک وابسته شد. ظریفه که در یک سالگی با خانواده اش به پاکستان پناهنده شده بود، پس از پانزده سال دوباره در سال 2014 به کشورش باز گشت و تنها دو سال است که ویلن مینوازد.
مدرسه موسیقی که در سال 1974 گشایش یافت، از سال 1988 به بعد بسته ماند؛ این مدرسه در سال 2008، در زمان حکومت حامد کرزی کار خود را از سر گرفت و در آن موسیقی کلاسیک و شماری از سازها آموزش داده شد، اما آموزش موسیقی زنان هنوز هم چندان رایج نیست و از 250 دانشآموز مدرسه موسیقی،تنها 75 نفر آنان دختر هستند.
ارکستر موسیقی کلاسیک که ارکستر "زهره" نام گرفته، از سال 2014 کار خود را آغاز کرد و تا کنون چند کنسرت در خارج و از جمله در "فروم داووس" داده است. نوازندگان آن بین بین ١٢ تا ٢۱ سال دارند و میگویند میخواهند تصویر دیگری از کشورشان به دنیا نشان بدهند.
گفتنی است که بیش از نیمی از 300 تا 400 کاندیدائی که همه ساله برای ورود به این مدرسه موسیقی کنکور میدهند، از کورکان خیابانی و یا یتیمان کشور هستند.
فیگارو همچنین مطلب جالبی را زیر عنوان «تاتو، برای مبارزه با ضربه»، به زنی به نام "اوگینیا زاخار" در روسیه اختصاص داده که اثرات زخم های قربانیان خشونتهای خانوادگی را با خالکوبی، تبدیل به اثر هنری میکند.
او که در "اوفا" پایتخت "باشکورتوستان" (باشکیر پیشین) به کار مشغول است، طرح هائی از گل و شاخه، پیرامون اثرِ زخم خالکوبی میکند.
یکی از مشتریان "اوگینیا زاخار" به نام "دیناره" که از زمان تولد از پدرش کتک میخورد و سپس شوهرش او را به باد کتک میگرفت، آثار بسیاری از ضرب و شتم بر بدن دارد. او می گوید که دختر سه ساله اش با دیدن آثار زخم بر بدن او، آنها را بر روی بازوانش نقاشی کرده است؛ از این رو خجالت میکشد و دیگر نمیتواند اثر زخمهائی را که بر بدنش مانده تحمل کند .
"اوگینیا زاخار" که دلش می خواست نقاش شود اما نمی خواست به مدرسه هنر برود، با دیدن کارهای "فلاویا کاروایو" خالکوب برزیلی که جای زخم های زنان خشونت دیده در محیط خانوادگی را با تاتو میپوشاند، تصمیم گرفت یه این کار رو آورد. او وارد یک شبکه اجتماعی شد و اکنون این خدمت را به رایگان برای زنان خشونتدیده ارائه میکند. "اوگینیا زاخار" که روز دوشنبه هر هفته را به این زنان اختصاص میدهد، میگوید که طی شش ماه، بیش از 200 زن خشونتدیده به او مراجعه کردهاند.
امروز این خالکوبی بیش از این که برای "اوگینیا زاخار" یک کار هنری باشد، تبدیل به یک مأموریت شده است. او میگوید: بدین ترتیب من اثری از خود در این جهان بجا میگذارم. چون بیشتر این زنان از من جوانتر هستند، زمانی که من دیگر نباشم، آنها با دیدن خالکوبی های خود به یادِ من و اینکه این خالکوبیها سرآغاز یک زندگی دیگر برایشان بوده خواهند افتاد .
بنا به آمار وزارت کشور روسیه، همه ساله 26 هزار کودک قربانی خشونت والدینشان و 36 هزار زن قربانی خشونتهای خانوادگی میشوند. از این شمار 12 هزار زن در پی ضربههای وارده توسط شوهرشان جان خود را ازدست میدهند.
در روسیه 97 درصد شکایتها که خشونتهای خانوادگی را دربر میگیرند، هرگز به دادگاه ها نمیرسند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید