دسترسی به محتوای اصلی
هفته نامه ها

چپ فرانسه و سرنوشت آن

گرچه "دونالد ترامپ"، رئیس جمهوری تازه آمریکا، توجه همه هفته نامه های فرانسه را بسیار به خود جلب کرده است، اما سرنوشت چپ فرانسه، کاندیداهای انتخابات مقدماتی این حزب - که دور نخستش امروز برگزار می شود- و دو کاندیدای آزاد دیگر که یکی به چپ افراطی تعلق دارد و دیگری خود را نه وابسته به چپ و نه به راست می نامد، بیشترین صفحه های آنها را پر کرده است.

REUTERS/Sergei Karpukhin
تبلیغ بازرگانی

هفته نامه اکسپرس، روی جلد خود را به عکسی به سان آگهی آزین کرده در روی آن می نویسد : " فرصت مناسب پیش از حراج - چپ به دنبال یک خریدار و ارزش ها است - خریداران به شماره ۱۰، کوچه سولفرینو مراجعه کنند "!! )مقر حزب سوسیالیست)

سردبیر این هفته نامه، "کریستف باربیه" می نویسد : مشکل چپ این نیست که نسل جوان نمی تواند حزب سوسیالیست را اصلاح کند، بلکه خود سوسیالیسم است که نمی تواند خود را نو سازد چرا که یک ستاره مرده است. آن سوسیالیسم "فرانسوآ میتران" که گستره اش بزرگ بود و کمونیست ها سپس میانه روها را هم گرد خود آورد، دیگر وجود ندارد. با پیوستن به اقتصاد بازار، حزب سوسیالیست نه آن را می فهمد و نه توانائی مهارش را دارد. "باربیه" می گوید با این حال آرمان های پایه ای در دسترس هستند : از نظر اقتصادی، احزاب چپ می بایست مشاغل تازه ی دوران فرا-صنعتی را در فرانسه در نظر داشته باشند. این به معنای رها کردن کارخانه ها و کارگران نیست، بلکه به معنای همراهی کردن آنان در تغییرات قرن بیست و یکم است. از دید اجتماعی هم، چپ خواهد توانست با به وجود آوردن بیمه های تکمیلی و سندیکاهائی که، از ایدئولوژی دور شده به دمکراسی، برای کسب حقوق بیشتر، نزدیک شوند، نو آوری به ارمغان بیاورد. اروپا نیز می بایست یکی از هدف های مهم سوسیالیسم باشد. یعنی فدرالیسم منطقی و محدود به چند کشور. در صورت باور داشتن پیمان "رم" سال ۱۹۵۷ است که حزب سوسیالیست خواهد توانست از این گرداب بیرون آید. این ستاره های پرچم اروپاست که خواهد توانست ستاره بخت سوسیالیسم را پر نور سازد.

هفته نامه "لوپوئن" هم که عکس روی جلد خود را به کاندیدای آزاد انتخابات، "امانوئل ماکرون"، وزیر پیشین دارئی کابینه "فرانسوآ هولاند" اختصاص داده ( که این روزها در بیشترین روی جلد مجله ها خود نمائی می کند)، به قلم سردبیرش، "فرانتس اولیویه ژیزبر" می پرسد : "ماکرون"، ساخته و پرورده کیست ؟ و پاسخ می دهد، فرزند فرانسه ای هوادار اندیشه های نو و پیشرو ست که چپ آن به دلیل همه نفرت هائی که در درونش به وجود آمد، به ته گودال افتاده است. همه معترضان در درون این حزب، پس از تبدیل آن به یک اردک بدون سر، اکنون رای دهندگان همیشگی این حزب را می ترسانند.

او می پرسد ایا این انتخابات مقدماتی تبدیل به مراسم به خاک سپاری حزب سوسیالیست و متحدان آن خواهد شد ؟ و پاسخ می دهد : بدون شک نه، اما از همه آنها بوی تابوت بلند شده است.

""فرانتس اولیویه ژیزبر" باز می پرسد کلید پیروزی "ماکرون" در چیست ؟ و پاسخ می دهد، برای او نداشتن یک حزب پشت سرش، یک کاستی به شمار می آمد. اما این کاستی می رود تبدیل به نقطه قدرت او شود. همه اورا در آغاز آتش یک بته به شمار می اوردند، حال این آتش همه مزرعه را فرا گرفته است و میتینگ های وی هر روز شمار بیشتری را به خود جلب می کند. اکنون باید دید آیا این تمایل فرانسویان به باروری خواهد انجامید !!

"فرانتس اولیویه ژیزبر" به این اشاره دارد که تنها کسی که می تواند حزب سوسیالیست را نجات دهد "مانوئل والس" است . اما ایا حزب او را می خواهد یا توانائی نجات خودرا خواهد داشت ؟

هفتنه نامه "ابس" روی جلد خود را به "ترامپ" و "پوتین" اختصاص داده زیر آن می نویسد "راز های یک زوج جهنمی". اکسپرس سپس در شماری از صفحات درونی خود به این می پردازد که ایا این رابطه، سیاست خارجی آمریکا را تعیین نخواهد کرد ؟

"ابس" پس از برشمردن اتهاماتی که به "ترامپ"، حتا توسط افرادی جدی در پیوند با رابطه غریب او با مسکو زده می شود و از نواری"سکسی" از او در هتلی در مسکو سخن می رود که هنوز واقعیتش ثابت نشده، می نویسد همه چیز ممکن است به ویژه این که "اریک"، پسر ترامپ گفته است که روابط بازرگانی با روسیه جای بیش از حد بزرگی در فعالیت گروه آنان دارد. به عبارت دیگر "پوتین" می تواند به شانتاژ "ترامپ" دست بزند. از این روست که ترامپ برگه مالیاتی خود را منتشر نکرد تا کسی به حضور پر رنگ روسیه در کارهای او پی نبرد. "گاری گاسپاروف"، قهرمان پیشین شطرنج روس ودشمن "پوتین" می گوید: در سال ۲۰۰۸، "ترامپ" در استانه ورشکستگی قرار داشت. اما با سرازیر شدن پول هنگفتی از خارج، که به احتمال زیاد بخش بزرگ آن از روسیه و دولتمردان آن می آمده، "ترامپ" نجات یافت.

"ابس" سپس به هشتاد سال ماجراهای جاسوسی میان روسیه و آمریکا می پردازد و در بخشی از آن از کمک "سیا" به هنرمندان و نویسندگان و از جمله "ساخاروف" و "سولژه نیتسین" پرده بر می دارد که به منظور جنگ فرهنگی انجام می گرفته است. از جمله چاپ و پخش کتابهای ممنوع در شوروی سابق بود که "دکتر ژیواگو" اثر "بوریس پاسترناک" و همچنین "بخش سرطانی ها" اثر "الکساندر سولژه نیتسین" را در بر می گرفت که نخستین، توسط یک ناشر فرانسوی به چاپ رسید که تنها برای این انتشار توسط "سیا" به وجود امد و دیگری توسط یک انتشاراتی بدون نام ونشان در ایتالیا.
یک ترفند دیگر "کا گ ب"، بد نام کردن افراد سرشناس در اندیشه عموم به منظور تفرقه اندازی و مشکل سازی بود. از جمله همه برچسب هائی بود که به "مارتین لوتر کینگ" زد چون می خواست خشونت نژاد پرستانه را در آمریکا کاهش دهدو از این رو شوروی اورا دوست نمی داشت. که البته "اف بی آی" هم در این مورد دست کمی از "کا گ ب" نداشت. بنابراین ماموران امنیتی شوروی در سال ۱۹۶۷ مطالبی را در جراید آفریقائی به چاپ رساندند که "مارتین لوتر کینگ" را متهم به خیانت به آرمان های سیاهپوستان می کرد و می گفت که او در خلوت از کاخ سفید کمک های مالی دریافت می نموده است !! مورد دیگر، مورد "آدولف تولکاچف"، جاسوس روسی برای آمریکائی ها در مسکو بود که پس از دادن خبرهای بسیار مخفی در مورد تکنیک هواپیماهای جنگی "میگ" و "سوخوی" به مدت ۷ سال به "سیا" ، هنگامی که در خواست کرد ۲۰۰ هزار دلار در سال، پس از فرار از شوروی به وی داده شود، "سیا" او را لو داد و "آدولف تولکاچف" به اتهام خیانت تیرباران گردید. "ابس" به موارد دیگر از جمله شایعه پخش ویروس ایدز توسط نظامیان آمریکا توسط " گا گ ب" نیز اشاره می کند که بسیار جالب و آموزنده است اما نظر به کمی وقت نمی توان به همه آنها پرداخت.
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.