حسن شریعتمداری : جامعۀ مدنی در مقابل روحانیت و باندهای فاسد سپاه خواهد ایستاد
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۶:۳۸
حسن شریعتمداری : انتخابات اخیر در ایران جهت خالصسازی قدرت صورت گرفت. هدف خامنهای در انتخابات اخیر صرفاً این بود که حلقۀ وفاداران خود را تنگتر کند. اما، حکومتی که خامنهای به این ترتیب در رأس آن قرار گرفته نمیتواند با چنین پایۀ اجتماعی نحیفی دوام یابد. اگر این نظام با این مختصات باقی بماند رهبری آینده را باندهای فاسد سپاه و همین روحانیون فاقد مشروعیت انتخاب خواهند کرد. ولی واضح است که جامعۀ مدنی ایران که نه روحانیت را میخواهد نه سپاه را در مقابل آنها خواهد ایستاد.
به اعتراف سخنگو و وزیر کار در دولت حسن روحانی، علی ربیعی، دو انتخابات سراسر بی رمق مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان به تقویت موقعیت بنیادگرایان در قدرت و در رقابت با اصولگرایان و راست سنتی منجر شد و این تحول باز به گفتۀ علی ربیعی هم جدالهای درونی قدرت را تشدید خواهد کرد – یعنی برخلاف میل و انتظار رهبر جمهوری اسلامی به یکدست شدن قدرت منجر نخواهد شد – و هم با تشدید شکاف میان حکومت و ملت از دور تازهای از رویاروییهای سیاسی میان جامعه و حکومت خبر می دهد.
این وضعیت، اما، چه دورنمای سیاسی را پیش روی جامعه ترسیم میکند؟ در پاسخ به این پرسش و پرسشهای دیگر، حسن شریعتمداری، سیاستمدار جمهوریخواه از جمله گفته است :
"دو انتخابات اخیر در ایران جهت خالصسازی قدرت صورت گرفت. این خالصسازی به قدری برای حاکمان مهم بود که انجام آن را به بهای پائینترین نرخ مشارکت پذیرفت. این خالصسازی، اما، دو علت داشت : یکی وضعیت کنونی خود کشور است و دیگری تدارک دورۀ پس از فوت علی خامنهای. در وضعیت کنونی، علی خامنهای نگران است گروههای در قدرت که دیگر به او چندان وفادار نیستند در یک تعادل مفروض و در روزگاری غیرقابلپیشبینی علیه او بشورند و مجلس خبرگان را وادار کنند که با بررسی کارنامه و کفایت رهبر روشهای او را مسبب وضعیت کنونی کشور اعلام کند... شکی نیست که چنین وضعیتی برای خامنهای بسیار خطرناک خواهد بود. به همین خاطر و برای پرهیز از چنین سناریویی خامنهای در این دو انتخابات کوشید که حلقۀ وفاداران و متملقان خود را افزایش یا در حقیقت تنگتر کند.
خامنهای گزینههای زیادی ندارد. او ناچار است بین گزینههای مختلفی که هر کدامشان مخاطرات خاص خود را دارند دست به انتخاب بزند. خامنهای یا باید چندگانگی نهادهای قدرت را بپذیرد یا حلقۀ وفاداران خود را هر بار تنگتر کند. اما، او با این کار گروههای شریک و رقیب در قدرت را یا به حذف فیزیکی رهبر و پیوستن به صف مخالفان و یا به تلاش برای جذب پشتیبانی بینالمللی علیه رهبر ترغیب میسازد. واضح است که اگر این نیروها پس از فوت خامنهای همچنان در قدرت باشند ممکن است مانع از روی کار آمدن گزینۀ مورد نظر رهبر به عنوان جانشین وی شوند. با این همه، خامنهای به این نتیجه رسیده که قدرت یکدست مخاطرات کمتری از قدرت چندگانه دارد.
اکنون دیگر نظام انتخاباتی در ایران نه فقط مشروعیتی برای رژیم اسلامی در پی ندارد، بلکه حتا فقدان مشروعیت آن را تشدید میسازد. مردم نیز به تدریج پی بردهاند که مشارکت یا عدم مشارکت آنان در انتخابات کمترین اثری بر تعیین سرنوشت آنان ندارد ولی عدم مشارکت آنها می تواند پایههای لرزان یک حکومت نامشروع را لرزانتر کند. نتیجه این که کسانی امروز به مجلس راه یافتهاند که در بهترین حالت تنها شش درصد آراء را داشتهاند و نرخ مشارکت در انتخابات زیر ده درصد بوده، هر چند مقامات آن را چهل و یک درصد اعلام کردهاند. این حکومت نمیتواند با چنین پایۀ اجتماعی نحیفی دوام یابد.
این وضع، اما، بدون پی آمد در درون قدرت نیست : امروز از دید کسانی که در سپاه پاسداران هستند، دورۀ حاکمیت روحانیت به پایان رسیده است. آنان اکنون معتقدند که از آغاز تأسیس حکومت اسلامی روحانیت حکومت کرده و سپاه کارگزار این حکومت بوده، اکنون اما وضع وارونه شده است : سپاه باید حکومت بکند و روحانیت کارگزار سپاه باشد. این افراد در ادامۀ این استدلال می افزایند که سپاهیان نیز به اندازۀ اپوزیسیون در درون جامعۀ مدنی ایران نفوذ دارند به ویژه این که سپاه دارای پول و امکانات گسترده است و میتواند با تغییر گفتمان تدریجاً عدم محبوبیت خود را جبران کند. منتها، آن دسته از نیروهای نظامی می توانند چنین اقدامی را بکنند که اولاً ایدئولوژیک نباشند و ثانیاً پاکدست و مورد اعتماد مردم و همچنین یکدست و منضبط باشند. با اندک تأملی میتوان گفت که سپاه دارای هیچیک از این خصوصیات نیست. سپاهیان از فاسدترین گروهها در کشور و حتا ایدئولوژیکتر از روحانیت هستند. یعنی : بسیاری از روحانیون در دیدگاه هایشان منعطفتر از سپاهیان هستند. افزون بر این، اختلافات شدیدی در درون سپاه وجود دارد. هر کدام از سپاهیان در باندهای مختلف قدرت و ثروت شریک است و همین اجماع میان نیروهای سپاهی و پیشبرد یک هدف واحد یا اجرای یک سناریو مشترک را بسیار دشوار میسازد.
جامعۀ مدنی ایران نه روحانیت را میخواهد نه سپاه را. جامعۀ مدنی ایران قویاً ایدئولوژی را از خود زدوده و هیچ امتیاز و برتری برای روحانیت و نیروهای سپاهی قائل نیست. مجلس خبرگان موجود نیز کمترین نقشی در تعیین جانشین رهبر آینده نخواهد داشت : برخی از اعضای این مجلس تنها با پانصد رأی برگزیده شدهاند. با این حال، اگر این نظام باقی بماند رهبری آینده را باندهای فاسد سپاه و همین روحانیون انتخاب خواهند کرد. ولی واضح است که جامعه در مقابل آنها خواهد ایستاد."
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید