تأملات یک فیلسوف تازه داماد
به تازگی مجموعه یادداشتهای روزانه و خاطرات ادگار مورن، نویسنده، متفکر و جامعهشناس معاصر فرانسوی، در قالب کتابی با مقدمه خود نویسنده، از سوی انتشارات «سوی» در فرانسه منتشر شده است. این کتاب دو جلدی، حاوی یادداشتهای منتشر شده و اغلب منتشر نشده ادگار مورن طی سالهای ١٩٦٢ تا ٢٠١٠ است؛ یعنی تقریبا نیم قرن. البته در این میان، چند سالی نادیده انگاشته شده است: جلد اول از ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۷ و جلد دوم از ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۰.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
ادگار مورن یکی از پرکارترین نویسندگان فرانسوی است و در سالهای اخیر تقریبا هر سال کتاب تازهای را روانه بازار نشر فرانسه کرده است. به عنوان نمونه در همین سالی که گذشت، یعنی سال ۲۰۱۲، مورن کتاب «فلسفههای من» را منتشر کرد.
اساسا ادگار مورن که برخی از آثارش به زبان فارسی ترجمه شده، فیلسوف و جامعهشناسی است که با کتاب مهم و شش جلدیاش به نام «روش» شناخته میشود. این کتاب که به اصطلاح حاوی پیامی در بارۀ «پیچیدگی» است، به نظر برخی از منتقدان، انقلابی را در نظریههای معرفتشناختی قرن بیستم پدید آورد.
اما کتاب اخیر مورن، علاوه بر طرح تفکرات، به روایت زندگی شخصی این نویسنده نیز میپردازد که شاید به گونهای بتوان آن را به عنوان متممی بر آثارش در سن ۹۲ سالگی به شمار آورد.
ادگار که در هشتم ژوئیه ۱۹۲۱ در پاریس به دنیا آمده، سالهای آغازین زندگیاش را چندان شاد پشت سر نگذاشته است: «پسر تنها و خیلی منزوی بودم و مادرم وقتی ده ساله بودم مرد.»
این انزوا و دوری از جهان ادامه داشت تا این که سال 1942 به نیروی مقاومت فرانسه پیوست و تا بیست سال هیچ گاه یادداشت روزانه و خاطراتش را ننوشت.
تا این که یکی از روزهای سال 1962 بر اثر بیماری هپاتیت، پانزده روز به کما رفت. پس از این دوره پانزده روزه، وقتی دوران نقاهت خود را در بیمارستان می گذراند برای آن که خودش را بازیابد نوشتن خاطرات و یادداشت روزانه را آغاز کرد و هر چه به ذهنش رسید نوشت. در واقع او با این کار به گفته خودش از «زندگی گیاهی» خارج شد.
چندی بعد اولین یادداشتهای ادگار مورن که در همان بیمارستان نوشتن آنها را آغاز کرده بود، با نام «جانِ کلام» منتشر شد. او از آن به بعد نیز، به نوشتن یادداشتها و خاطراتش ادامه داد که چند سال بعد، یعنی دقیقا در سال ۱۹۶۵ گزیده ای از یادداشتهای جامعه شناسانه اش در قالب کتابی مجزا انتشار یافت، که در جریان اعتراضات مه ۶۸ کتاب مهمی به شمار میآمد.
همچنین ادگار مورن در سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ به آمریکا سفر کرد و یکی از دستاوردهای این سفر انتشار کتاب «یادداشتهای کالیفرنیا» بود. او در این کتاب از زندگیاش در کنار جوانان آمریکایی گفته است که به گفته خودش تفکراتش را تحت تأثیر قرار داد.
در کل یادداشتنویسی و خاطرهنویسی ادگار مورن، آمیزهای از روایت زندگی روزانه و تأملات بدون پرداخت است و گاهی حوادث مهم روز و جهانی را با مسائل زندگی خصوصی و خانوادگیاش ادغام میکند.
این جامعهشناس همچنین دلایل خود را از رفتارهای سیاسی و حزبی خود در کتاب خاطراتش تشریح میکند.
مورن در برخی از این یادداشتها نیز تلاش میکند، از خودش فاصله بگیرد و به وجودش به عنوان یک «ابژه» بنگرد. او در این باره می گوید که قبل از هر چیز، مخاطب این یادداشتها شخص خود نویسنده است.
ادگار مورن در یادداشتهای روزانهاش بیش از همیشه به انتخاب کلمات دقت میکند، به بازی با واژهها میپردازد و بیش از همیشه به یک «نویسنده ادبی» نزدیک میشود؛ به ویژه در جاهایی که از عشق سخن میگوید.
او که در بخشی از کتاب از مرگ همسرش نیز نوشته، معتقد است که هر زوجی در بحران زندگی میکنند، بحرانی که از واقعیت یکنواخت زندگی ناشی میشود و زود یا دیر به سراغ شوری که موجب شکل گرفتن زندگی مشترک شده، میآید.
با این حال مورن میگوید که تحمل تنهایی سخت است و چارهای نیست که زندگی مشترک را احیا و بازسازی کنیم. شاید به همین دلیل است که او در نود سالگی دوباره به سراغ عشق رفته و ازدواج مجدد کرده است: «عشق، دوستی و کشف دنیای جدید، مرا به زندگی وا میدارد.»
همچنین حرف زدن از «خدا» نیز یکی دیگر از ویژگیهای کتاب خاطرات و یادداشتهای روزانه ادگار مورن است. برای این نویسنده فرانسوی، خدا وجود ندارد، بلکه «راز» است که جای خدا را گرفته.
از نظر مورن، انسان در محاصره اسرار است، و هر چه بیشتر میپرسد رازهای بیشتری را کشف میکند. به عبارت دیگر، تمام پیشرفت علوم، انسان را به جایی رسانده که با شکست زبان و منطق و عقل مواجه گشته است. در این شرایط به جای این که ادگار مورن به دامان اعتقاد به یک خدا پناه ببرد، به رازهای پیرامون خود معتقد شده است.
مورن در این کتاب از مسائلی نظیر محیط زیست و انرژی و سلاح هستهای نیز نوشته است. همچنین در یادداشتها و خاطرات سالهای 90 به بعد، کامپیوتر و ابزارهای نوین نوشتن نیز به میان میآید. او تکنولوژیهای جدید را ظرفیتی برای آزادی بیشتر میداند و در عین حال، محافظ فردیت انسان.
با این حال، مثل «ژان لوک گدار» کارگردان فرانسوی، که تلویزیون را ابزاری برای «ساختن فراموشی» توصیف کرده، ادگار مورن نیز میگوید اینترنت میتواند با برجسته کردن بیش از اندازه زمان حال، ما را نسبت به گذشته خود دچار فراموشی کند، اما این ویژگی وسایل ارتباطی جدید، درد بیعلاج نیست.
همچنین مورن که توتالیتاریسم را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس کرده در این کتاب از آزادی و حقوق بشر سخن میگوید. اما او معتقد است که برای رسیدن به آزادی و حقوق بشر فقط نیاز به اصلاح جامعه نیست، بلکه قبل از آن باید تغییرات عمدهای در ساختار فکری انسانها صورت بگیرد؛ در واقع دوران گذار واقعی، در ذهنها رخ میدهد.
شاید بتوان خلاصه تفکرات ادگار مورن را که در یادداشتهایش نیز وجود دارد، در مقالهای یافت که او به تازگی در روزنامه لوموند منتشر کرده است.
او در این مقاله میگوید که باید اصلاحاتی در نظام آموزشی برای شناخت مشکلات اساسی بشر به وجود آورد؛ مشکلاتی که هر کس باید به عنوان «فرد»، «شهروند» و «انسان» در حل آنها مشارکت کند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید