دسترسی به محتوای اصلی
زمینه ها و دیدگاه ها

چگونه آیت‌الله خامنه‌ای تکرار انقلاب را در ایران ناممکن می‌داند

نتشر شده در:

آیت الله خامنه ای در دیدار با برخی از اهالی قم ادعا کرد که نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت که مطالباتی حداقلی داشتند به شکست انجامیدند، ولی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ برغم اهداف حداکثری اش به پیروزی رسید و ماندگار شد. وی گفت : "انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی است که توانسته ماندگاری خود را بر اساس اصول و آرمان های اولیه حفظ کند."

آیت الله خامنه‌ای حین سخنرانی در مقابل برخی اهالی شهر قم، ٩ ژانویه ۲۰۱۶
آیت الله خامنه‌ای حین سخنرانی در مقابل برخی اهالی شهر قم، ٩ ژانویه ۲۰۱۶
تبلیغ بازرگانی

 آیا پیام ضمنی نهفته در سخن رهبر جمهوری اسلامی این است که به دلیل "پیروزی و ماندگاری انقلاب اسلامی"، پس تاریخ و دورۀ انقلاب نیز در ایران به پایان رسیده است؟

گر چه رهبر جمهوری اسلامی به این پرسش مستقیماً پاسخ نداده است، اما، او در جای دیگری از سخنانش "خطاب به جوانان"، نگرانی خود را نسبت به آینده پنهان نکرده است. وی گفته است : "اگر جوانان به تحلیل درستی از این واقعیت برسند" (یعنی واقعیت "پیروزی و ماندگاری انقلاب اسلامی")، "دیگر تلاش برخی برای نشاندن بذر ترس و رعب و ناامیدی در دل مردم به نتیجه نخواهد رسید."
آیت الله خامنه ای در پایان سخن اش راز ماندگاری انقلاب و حکومت اسلامی ایران را شرکت مردم – حتا مخالفان حکومت اسلامی – در دو انتخابات پیش رو، یعنی انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی دانست.
ادعاها و داوری های رهبر جمهوری اسلامی موضوع گفتگو با محمدرضا شالگونی و رضا علیجانی، دو فعال سیاسی، در برنامۀ این هفتۀ "زمینه ها و دیدگاه هاست". ابتدا از آقای شالگونی می پرسم : "آیا آقای خامنه ای نگران از وقوع یک وضعیت انقلابی در ایران است؟"

محمدرضا شالگونی :

 از جمله مضرات دیکتاتوری این است که خود دیکتاتور را قربانی می کند. به این معنا که دیکتاتور باصطلاح "هوا برش می دارد." در این حالت، دیکتاتور خود را اسیر این ذهنیت می کند که گویا همه چیز بر وفق مراد است. شاه هم در بحبوحۀ ایجاد حزب رستاخیز و جشن های دو هزار و پانصد ساله دچار چنین ذهنیتی شده بود. مثلاً در گفتگویی با روزنامه "رستاخیر" می گفت : "اختیارات شاه البته محدود و معلوم است ولی علاوه بر آن ما نظام شاهنشاهی را هم داریم"، غافل از اینکه نهضت مشروطه برای مهار کردن نظام شاهنشاهی پدید آمده بود...
"رهبر با بصیرت" هم اکنون دچار چنین توهمات و ذهنیاتی شده است... او هم فکر می کند که همه چیز بر وفق مراد است. برخی اوقات هم دیکتاتورها هنگامی که بیشتر می ترسند و نگرانند سر و صداهای زیادی به پا می کنند. از مصادیق این ترس همین جنجال آتش زدن سفارت عربستان در تهران و یا اعدام ۴۷ تن در عربستان است که بیش از آنکه نشانۀ اقتدار دیکتاتورها باشد، گویای ضعف و شکنندگی و نگرانی آنها است.
در وهلۀ اول باید از آقای خامنه ای پرسید : صرف نظر از اینکه دو نهضت پیشین تاریخ معاصر ایران شکست خورده باشند یا نه، آیا شما با اهداف نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن نفت موافق هستید یا مخالف؟
نمی خواهم عمومیت ببخشم... واقعیت تاریخی اما، این است که برخی از روحانیان برغم همراهی های اولیه شان با دو نهضت مشروطه و ملی شدن نفت به مرور در مقابل آنها ایستادند. می دانیم که حتا شیخ فضل الله نوری ابتدا در نهضت مشروطه شرکت داشت. اما، به مرور با اهداف اصلی آن به مخالفت برخاست و مثلاً گفت : "آزادی چه معنا دارد؟ آزادی یعنی کفر." روحانیان مخالف نهضت مشروطه حتا اجازه ندادند که بحث حقوق زنان مطرح بشود.
نهضت مشروطیت نخستین حرکت دموکراتیک در آسیا بود و از این نظر ایرانیان می توانند به تاریخ متاخرشان افتخار کنند. نهضت ملی شدن نفت نخستین حرکت و منشاء جنبش های مبارزه با استعمارنو بود. مسئلۀ مصدق فقط ملی کردن نفت نبود. او در پی احیای حاکمیت ملی بود. در این نهضت نیز روحانیان عاقبت در مقابل مصدق ایستادند...
یکی از اختلافات مصدق با شاه این بود که می گفت وزیر دفاع را باید نخست وزیر منتخب مجلس انتخاب کند. حالا مجلس خبرگان رهبری اجازه ندارد حتا بر مبنای آنچه در قانون اساسی نظام اسلامی آمده بر رهبر جمهوری اسلامی نظارت بکند. آقای خامنه ای خود را اساساً با عرش خداوندی مرتبط می داند. ناصرالدین شاه قاجار هم این قدر سلطه نداشت. با این حال، اظهارات آقای خامنه ای صدای شکست است. اینان یک زمانی خود را مرکز اسلام می دانستند. حالا، اما، به مرکزیت شیعه، یعنی یک دهم مسلمانان، اکتفا کرده اند. اما، علوی ها سوریه را هم جزو شیعیان می دانند، در حالی که اگر علوی ها در ایران زندگی می کردند کارشان با کرام الکاتبین بود. با این همه، جمهوری اسلامی چه در زمان خمینی، چه در زمان خامنه ای بیش از آنکه غیرمسلمان کشته باشد، مسلمان کشته است. و در میان مسلمانان بیش از آنکه غیرشیعه کشته باشد، شیعه کشته است، بی آنکه در این بین به مصیبت های دیگر از جمله گسترش فقر و فساد و اعتیاد و فحشا و افزایش شکاف طبقاتی اشاره بکنیم. یعنی با هر معیاری که به مسئله نگاه بکنیم، ورشکستگی جمهوری اسلامی عریان است.   
من انقلاب بهمن را حرکتی بزرگ می دانم. اما، فکر می کنم مردمی که برخی شعارهای روحانیت را تکرار کردند، کلاه بزرگی سرشان رفت. به همین خاطر انقلاب بهمن منحرف نشد، شکست خورد. اگر چه دو شعار اصلی انقلاب بهمن، "استقلال و آزادی..." بود. اما، شعار "استقلال" به وسیله ای برای سرکوب آزادی و سرکوب مردم تبدیل شد. دیگر نماد شکست انقلاب بهمن بازگشت روحانیت به قدرت بود که موجب بازگشت ایران به دورۀ پیش از مشروطیت شد. به نظر من از زمانی که روحانیت قدرت را گرفت، انقلاب بهمن در رسیدن به اهدافش شکست خورد. این شکست به موازات افزایش قدرت روحانیت، تحکیم یافت. استقرار دیکتاتوری تنها یک وجه این شکست بود. جامعۀ ایران از جهات مختلف متحمل شکست شد...  بر خلاف حتا اصول شیعه، اکنون ما با دیکتاتوری روبرو هستیم که مدعی است مستقیماً با "عرش خداوندی" مرتبط است. خلاصه اینکه از هر نظر، ایران به عقب بازگشت و کشور متحمل تلفات و ضایعات وحشتناکی شد. درست است که مردم ایران بیدار شدند، اما، به چه بهایی؟...
  
رضا علیجانی :

با این سخن آقای شالگونی موافقم که دیکتاتورها در زمانی زندانی توهمات خود می شوند. اما، سخنان آقای خامنه ای بیشتر معطوف به نزاع های قدرت در درون نظام اسلامی است. حتا اگر سخنان آقای خامنه ای را در مورد انقلاب اسلامی ملاک قرار بدهیم، بعد از حذف کلیه رقبا از سوی روحانیتی که در سال ۵۷ به قدرت رسید، الان هیچیک از ستون های اولیه انقلاب در کنار آقای خامنه ای نمانده است. یعنی همۀ کسانی که در آغاز کلیه رقبای پیشین را حذف کردند، اکنون خود در صف مقابل آقای خامنه ای قرار گرفته اند... از جمع اولیه حکومت روحانیان، اکنون تنها جنتی و محمد یزدی و یک عده نظامی اطراف آقای خامنه ای باقی مانده است. رقبای آقای خامنه ای در قدرت معتقدند که رهبر جمهوری اسلامی انقلاب را به انحراف برده است. در واقع، آقای خامنه ای دارد جواب این مخالفان را می دهد. او از آن جهت عموم را به شرکت در انتخابات دعوت می کند تا امنیت قدرت وی استمرار و پایداری بیابد. زیرا، رهبر و روحانیان ایران از خدا نمی ترسند، اما، از مردم و خارجی ها بسیار می ترسند.
به نظر من، نهضت مشروطه، نهضت ملی و انقلاب ۵۷ جامعۀ ایران را رو به جلو سوق دادند. جنبش های مشروطه و نهضت ملی برغم همۀ کمبودها و مشکلات شان توانستند در جامعۀ ایران نهادسازی کنند. پروژۀ انقلاب بهمن نیز به نظر من ناتمام مانده است و جنبش سبز مصداق این امر است. حتا از منظر تمرکز قدرت، قدرت در حکومت شاه بعد از ۲۸ مرداد بیشتر از جمهوری اسلامی بود. بزرگترین رقبا و مخالفان آقای خامنه ای اکنون در درون خود ساختار قدرت هستند.
دو نهضت مشروطه، ملی شدن نفت و انقلاب بهمن زمین لرزه هایی را در درون جامعۀ ایران به وجود آوردند که در مورد انقلاب بهمن پس لرزه هایش هنوز قابل رؤیت است. برخلاف ادعای آقای خامنه ای، انقلاب بهمن از اهداف خود منحرف شده است. اما، پویش های جدیدی در نتیجۀ این انقلاب به وجود آمده که می توانند در اشکال جنبش های جدید اجتماعی و یا انقلاب خود را نمودار کنند. من معقتدم که تحولات آیندۀ ایران به برخی شعارها و اهداف انقلاب بهمن خود را متصل خواهد کرد. در جامعۀ ایران دو پویش ناراضیان سیاسی و ناراضیان اقتصادی وجود دارد که تحولات اجتماعی آینده را رقم خواهند زد. در این بین جامعه ایران یکی از تجارب اش را که جدایی دین از دولت است عاقبت متحقق خواهد کرد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.