جمعۀ این هفته ۲۴ فوریه نخستین سالگرد حملۀ نظامی روسیه به خاک اوکراین است. یک سال پیش هنگامی که ارتش روسیه وارد اوکراین شد، کمتر کسی باور میکرد که اوکراینیها بتوانند در دفاع از سرزمین خود اینچنین مقاومت کنند. به عقیدۀ بسیاری از کارشناسان و ناظران بینالمللی، در یک سال گذشته جنگ اوکراین به رغم ویرانیهایی که به بار آورده و خونهایی که به زمین ریخته، بیش از همه به زیان پوتین تمام شده، اما هنوز آیندۀ آن نامعلوم است.
در این مدت ولادیمیر پوتین بخشی از حامیان خود را در جهان از دست داده است. با این حال، هنوز کم نیستند دولتها و جریانهای سیاسی که از پوتین پشتیبانی میکنند. حامیان او در جهان کیستند؟
مطالعات نشان میدهند که در کشورهای اروپایی بیشترین حامیان پوتین جریانهای راست افراطی اند. برای مثال، در بریتانیا «حزب استقلال پادشاهی متحد» (یوکیپ) که حزبی ناسیونالیست و بیگانه ستیز است، از پوتین پشتیبانی میکند. در لهستان حزب راست افراطی «فالانگا» یا (فالانژ) حامی پوتین است. در سال ۲۰۱۳ این حزب به یاری بشار اسد شتافت و اعضای آن در کنار نیروهای اسد با نیروهای مخالف دولت او جنگیدند.
در یونان حزب راست افراطی و نئونازیِ «طلوع طلایی» پشتیبانِ دوآتشۀ پوتین است. در اتریش، حزب پانژرمن و ناسیونال- لیبرال به نام «حزب آزادی اتریش»، در آلمان حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان»، در بلژیک حزب ناسیونالیست و راست افراطی «دلبستگی فلامان» از پشتیبانان پر و پا قرص پوتین اند. در فرانسه نیز بیشترین و استوارترین حامیان پوتین وابسته به جریانهای راست افراطی اند.
در اروپا جبههای از احزاب و جریانهای نئوفاشیست مانند «کازا پوند ایتالیا»، «زایش دوبارۀ لهستان» و «بلک لیلی» یونان پشتیبان سرسخت پوتین است. این جبهه زیر عنوان «جبهۀ همبستگی اروپایی» دربرگیرندۀ جریانهای راست افراطی بسیاری از کشورهای اروپایی است و افزون بر پوتین از بشار اسد نیز پشتیبانی میکند. این جبهه در جنگ داخلی سوریه از هیچ کوششی در جهت یاری رساندن به بشار اسد دریغ نکرده است.
دفاع از پوتین فصل مشترک همۀ این جریانهای راست افراطی است. پوتین در تخیل جمعی آنها رهبر و پیشوایی آرمانی است. پژوهشهایی که در این باره انجام گرفته نشان میدهند که همۀ این جریانها پوتین را میستایند به سبب آن که او را نماد رهبری نیرومند، باثبات و سستی ناپذیر میدانند که در جنگ با دشمنانش هراسی به دل راه نمیدهد. کم و بیش همۀ آنان بر این عقیدهاند که پوتین مدافع ارزشهای «غرب مسیحی» است و میتواند تمدن غربی را از زوال و انحطاط نجات دهد.
مطالعات نشان میدهند که همۀ این جریانها شیفتۀ خشونتاند. آنان پوتین را میستایند زیرا او مخالفانش را با بیرحمی تمام کیفر میدهد بی آنکه ترسی از داوری جهانیان داشته باشد. پژوهشگرانی آنان را «پوتینشیدا» مینامند. مطالعات نشان میدهند که پوتینشیدایان در توصیف پوتین از استعارۀ خرس استفاده میکنند، حیوانی که تنومند و مهربان است، اما اگر خطری احساس کند، درنده و خطرناک میشود.
بنابراین، در ذهنیت آنان حملۀ پوتین به اوکراین پاسخی است به تهدید رهبران غرب و ناتو. پوتینشیدایان معتقدند که در برابر پوتین نباید ایستادگی کرد. دیدیم که چگونه شهرهایی مانند گروسنی، حلب یا ماریوپُل را با خاک یکسان کرد، زیرا ساکنانش در برابر او ایستادگی میکردند. از نظر آنان، عملیات ویژۀ پوتین برای مجازات مردمانی که در برابر او مقاومت میکنند، توجیه پذیر است.
جریانهای راست افراطی پوتین را به درستی رهبری ناسیونالیست و ضد کمونیست میدانند. اما نکته اینجاست که جریانهای «نئواستالینیست» نیز از پوتین پشتیبانی میکنند. این جریانها زیر تأثیر وجه دیگر تبلیغات او هستند. پوتین یکی از هدفهای خود را در حمله به اوکراین «نازی زدایی» از آن کشور اعلام کرد و این به مذاق نئواستالینیستها خوش آمده است، زیرا در تخیل جمعی آنان استالین قهرمان پیکار با نازیسم بوده است.
پوتین در ستایش از استالین سنگ تمام گذاشته است. به گفتۀ او، کشور اوکراین اختراع لنین و بلشویکهاست. در حالی که استالین با ایجاد دولتی متمرکز کشوری یکپارچه به وجود آورد و به هستی کشوری به نام اوکراین پایان داد. پوتین در سخنرانی ۲۱ فوریۀ ۲۰۲۲ با اعلام بیزاری از لنین و بلشویکها به ستایش استالین پرداخت. او حتی زبان اوکراینی را نیز اختراع بلشویکها اعلام کرد.
بنابراین، جای شگفتی نیست اگر جبهۀ «پوتینشیدایان» هم از جریانهای راست افراطی و هم از جریانهای چپ نئواستالینستی تشکیل شده باشد. اما پوتین از پشتیبانی دولتهایی نیز برخوردار است. در اروپا بلاروس، در آمریکای لاتین ونزوئلا و نیکاراگوئه، در خاور میانه سوریه و ایران و در آسیا کرۀ شمالی آشکارا از پوتین پشتیبانی میکنند. در افریقا نیز پوتین توانسته است بر محبوبیت خود در میان مردم کشورهایی که زمانی مستعمرۀ قدرتهای غربی بودند، بیفزاید.
در ماه مارس گذشته بیش از چهل کشور به قطعنامۀ مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت حملۀ نظامی روسیه به اوکراین رأی مثبت ندادند. درست است که تنها ۵ کشور، یعنی روسیه، بلاروس، کره شمالی، سوریه و اریتره به آن قطعنامه رأی منفی دادند، اما بیش از ۴۰ کشور از جمله ایران، هند، پاکستان، چین و بسیاری از کشورهای افریقایی رأی ممتنع دادند.
به گفتۀ اوبر وِدرین، وزیر پیشین امور خارجۀ فرانسه و مشاور دیپلماتیک فرانسوا میتران، کشورهایی که نخواستند حملۀ نظامی پوتین را محکوم کنند، دو سوم جمعیت جهان را نمایندگی میکنند. هند کشوری دموکراتیک است، اما در آن رأی گیری در کنار کشورهای دموکراتیک جهان قرار نگرفت.
بنابراین، جنگ اوکراین را نباید جنگ میان تمدنها یا دینها بدانیم. به گفتۀ او، پوتین در حسرت عظمت از دست رفتۀ روسیه به سر میبرد و نباید کاری کرد که احساس سرافکندگی و حقارت کند. یکی از خطاهای نابخشودنی باراک اوباما این بود که گفت: روسیه دیگر قدرت جهانی نیست، بلکه به قدرتی منطقهای تبدیل شده است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید