دسترسی به محتوای اصلی
چشم‌انداز روز

شهلا شفیق : ژینا با معصومیت‌اش خشونت جنسیتی حکومت اسلامی را علیه بدن زنان بیشتر برملا کرد

نتشر شده در:

شهلا شفیق : کانون خشونت و آزار جنسیتی در حکومت اسلامی بدن زنان است و حجاب اجباری پرچم این خشونت و آزار است. حول این خشونت جنسیتی علیه بدن زنان رهبران حکومت اسلامی یک نظم مبتنی بر خشونت را به کل جامعه تحمیل کرده‌اند. ژینا با معصومیت خود گناه رهبران ایران را در این خشونت جنسیتی علیه زنان و محروم کردن آنان از حق زندگی بیشتر آشکار کرد.

ناصر اعتمادی و شهلا شفیق، نویسنده و جامعه‌شناس
ناصر اعتمادی و شهلا شفیق، نویسنده و جامعه‌شناس © RFI - persan
تبلیغ بازرگانی

مرگ مهسا (ژینا) امینی جامعه و جهانی را منقلب کرد. بدون استثناء میلیون ها انسان احساس کردند که پاره تن خود را از دست دادند، هر چند رویدادهای مشابه غم انگیز در ایران طی چهار دهۀ اخیر کم نبوده‌اند. اما، اینبار مردان بیشتری در همبستگی با زنان و مطالبات آنان به خیابان ها آمدند و شعارهای بی نظیری به زبان ها و گویش های گوناگون در کوچه ها و خیابان های ایران در اعتراض به مرگ ژینا و در دفاع از "زن، زندگی و آزادی" طنین انداختند.

علت این تازگی چیست؟ گره خوردن مسئلۀ آزادی در ایران به مسئلۀ زن و حق زندگی در ایران چه پی آمدهایی دارد؟ آیا این پیوند –پیوند میان زن، زندگی و آزادی – معبر گذار ایران به سوی عرفی گرایی قدرت و سیاست است؟ در پاسخ به این پرسش‌ها شهلا شفیق، نویسنده و جامعه‌شناس، از جمله گفته است :  

 

"شعار کانونی اعتراض های جاری در ایران، "زن، زندگی، آزادگی"، فشردۀ اعتراض به نظم و وضعیتی است که از بیش از چهار دهۀ پیش در این کشور با تحمیل حجاب اجباری نهادینه شد. ستون فقرات این نظم بر تحمیل حجاب اجباری و سلب آزادی و حق زندگی استوار شده است. به بیان دیگر، ستون فقرات این نظم اسلامی بر سرکوب آزادی زنان بنا شده است. اما، این سرکوب چهل و چهار سال پیش در جامعه‌ای آغاز شد که فقط سی درصد دانشجویان دانشگاه هایش را زنان تشکیل می‌دادند به طوری که خمینی مخالف حق رأی زنان در سال ٤٢ مجبور شد کل گفتار پیشین خود را تغییر بدهد و زنان را به شرکت در جامعه دعوت کند، منتها در جامعه و نظم مورد نظر او که بر سرکوب زنان استوار است.

ما با نظامی روبرو هستیم که از آغاز بر خشونت جنسیتی استوار بوده و این خشونت جنسیتی را به امری مقدس تبدیل کرده است. در همه جای جهان خشونت جنسیتی وجود دارد. اما، در جمهوری اسلامی بدن زنان در کانون این خشونت یا آزار حکومتی قرار گرفته است. حجاب اجباری مظهر و پرچم این خشونت و آزار است و حول آن رهبران حکومت اسلامی یک نظم مبتنی بر خشونت را به کل جامعه تحمیل کرده‌اند و البته همزمان مقاومت زنان را علیه این خشونت و اجبار برانگیخته‌اند.

منتها، اتفاقی که در جامعۀ ایران روی داد این بود که جامعۀ باصطلاح روشنفکری، احزاب سیاسی نیز موضوع حجاب را امری کاملاً فرعی می دانستند در حالی که حجاب از روز نخست ستون فقرات سرکوب جدید حکومت اسلامی بود.

در سال های اخیر جامعۀ ایران قویاً در مقابل فرهنگ نظام اسلامی که یک فرهنگ مرگ‌اندیش است صف‌آرایی و ایستادگی کرده است. این ایستادگی امروز در پیکر درهم شکستۀ ژینا (مهسا) امینی تجسم یافته است : دختر جوانی که نماد زیبایی و معصومیت است و از سوی مروجان مرگ ربوده و کشته می شود. بی دلیل نیست که شعار محوری اعتراض های جاری در مقابل این "مرگ" نهادینه شده دفاع از حق زندگی است. یعنی امروز ما با یک مبارزۀ سرنوشت ساز میان مرگ و زندگی روبرو هستیم : میان جامعه‌ای که حق سلب شدۀ زندگی را طلب می کند و حکومتی که با سرکوب جنسیتی زنان و تحمیل حجاب اجباری به اشاعۀ مرگ مشغول است.

بی دلیل نیست که مطالبۀ زندگی – حق زندگی - به زبان مشترک همۀ ساکنان ایران صرف نظر از تعلقات قومی یا زبانی آنان تبدیل شده است، زیرا، فرای هر نوع تعلق و وابستگی قومی، زندگی حقی است متعلق به همگان.

ژینا با معصومیت خود گناه رهبران ایران را در نابود کردن این حق بیشتر جلوه‌گر کرده است و این گناه را حکومت اسلامی چهار دهه است که مرتکب می‌شود و جالب است که به اسم مبارزه با گناه مرتکب چنین گناهی می‌شود. حکومت اسلامی بزرگترین جنایت ها را به اسم مبارزه با گناه انجام می‌دهد و در تلقی این حکومت بدن زنان تجسم این گناه است چون نگاه رهبران حکومت اسلامی به گناه، به بدن زن پلید است : نوعی وسواس بیمارگونه در ضدیت با زندگی است مثل تمام ایدئولوژی‌های فاشیستی. زیرا، یکی از ویژگی‌های ایدئولوژی های فاشیستی ضدیت با زندگی است.

جنگی که امروز در دفاع از زندگی در مقابل حکومت مرگ اندیش اسلامی جریان دارد یک جنگ نابرابر است. مهمترین آسیب این نبرد نابرابر، پراکندگی مخالفان حکومت اسلامی از یک طرف و سکوت جامعۀ جهانی از طرف دیگر در قبال فجایعی است که در ایران شاهد هستیم. و این‌ها از جمله بیم های من دربارۀ سرانجام مبارزۀ مردم ایران برای دستیابی به حق زندگی است. اما، آنچه من امروز می بینم این است که حتی پدران و مادران نیز بر نگرانی‌های خود غلبه کرده‌اند و در مقابل ارادۀ فرزندان شان برای تغییر این وضع سد ایجاد نمی کنند. چون سرنوشت غم انگیز ژینا می‌تواند سرنوشت هر جوان دیگری باشد، چون در این جامعه هیچ امنیتی برای هیچکس در هیچ زمینه‌ای نیست."             

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.